تصدی مدیریت‌ها بر اساس شایستگی نیست، برای همین هیچ مسئولی جای خودش نیست..!

تصدی مدیریت‌ها بر اساس شایستگی نیست، برای همین هیچ مسئولی جای خودش نیست..

تصدی مدیریت‌ها بر اساس شایستگی نیست، برای همین هیچ مسئولی جای خودش نیست..!

نقدی بر عملکرد مدیریت آموزش و‌ پرورش سقز و چگونگی تعیین مدیران مدارس سطح شهر

✍ بهنام نیک سرشت

تصدی مدیریت‌ها بر اساس شایستگی نیست، برای همین هیچ مسئولی جای خودش نیست..!

امروز تملق در نوع ارتباط گیری، به تعبیری ارادت و اخلاص تظاهری برخی با یک جناح، یک حزب، یک گروه انتخاباتی یا تملق خاطر با برخی شخصیت‌های سیاسی و مذهبی به صورت مستمر و مداوم، بی آنکه از الفبای مدیریت و مسئولیت تجارب کافی داشته باشد، مدیر و مسئول خلق می‌کند، بدون‌ ملاک قرار دادن و توازن درک و مدرک و تخصص و تجربه و صرف نظر از شعور کافی، تنها با ابزار ریا، شعار و شعایر معاب، برای ادارات و بخش‌های آن، مدیر تعربف می‌‌شود!امروزه با نظر به زیرساخت‌ها و موقعیت‌های استراتژیک جغرافیای کشور و دارا بودن پتانسیل‌های منحصر به فرد از جمله منابع انرژی و معادن طبیعی و مکان‌های بی‌نظیر گردشگری، مردم ایران بایستی از نظر رفاه اجتماعی در زمره‌ی کشورهای برتر اقتصادی دنیا قرار می‌گرفتند، از ریشه‌یابی عواملی که این رفاه اجتماعی و معیشت ملی را از خلق ایران گرفته است، صرفا به دلیل اطاله‌ی مطلب صرف نظر می‌گردد و‌ در یاددشت‌های آتی به صورت مبسوط به آن‌ها پرداخته می‌شود، در این یادداشت تنها به مقوله‌ی مدیریت و افرادی که بدون شایستگی‌های علمی و عملی، تصدی مسندهای مدیریتی را عهده‌دار شده‌اند، اجمالا اشاراتی می‌گردد.سوای اینکه مدیریت به صورت دانش و تئوری در دانشگاه‌ها تدریس و داوطلبان این رشته مدرکی بنام مدیریت دولتی، بازرگانی، صنعتی و… اخذ می‌نمایند و بعضا هنگام ورود به دستگاه‌های اجرایی آن نتایج مطلوب و هدفمند متصور نمی‌شود، چرا که مدیریت را باید یک هنر و خلاقیت دانست و تنها دانش آکادمیک نمی‌تواند آن تصوری که از ذات مدیریت داریم به منصه‌ی ظهور برساند، امروز نقص و قصورآفرین بیشتر دستگاه‌های دولتی، نقض مدیریت است، به تعبیری دیگر؛ افرادی به هر عنوانی، تصدی مسند مدیریت‌ها را بر عهده گرفته‌اند که نه تنها دانش، بلکه درکی از مدیریت ندارند! و‌ دریغ از داشتن تجارب مدیریتی تنها به واسطه‌ی برخی ویژگی‌های سیاسی، انتخاباتی و تعلق کذایی برخی به سیستم دولتی و امنیتی، برای گرفتن پست مدیریت و ریاست، دست و پا می‌زنند تا سیستم مدیریتی یک بخش اداری را با ندانم کاری و نااهلی به لجن بکشانند و در آشفتگی و بهم ریختگی یک سیستم‌، افتضاحانه نقش ایفا کنند! یک سیستم اداری را مثل یک سبد میوه تصور نمایید، اگر یک عدد میوه‌ی داخل سبد،  فاسد و گندیده باشد، برای فاسد شدن تمامی میوه‌های سبد، زمان زیادی طول نمی‌کشد و به این شکل کل‌ میوه‌های سبد‌، گندیده خواهند شد! برای فاسد شدن یک سیستم اداری هم، یک مدیر نااهل و ناتوان کافی‌ست! برای همین است که در بیشتر سیستم‌های اداری بدلیل عدم تسلط مدیریتی و عدم اشرافیت و صلاحیت مدیریتی، تخلفات و بی‌نظمی‌ها سر به فلک می‌کشد، بی‌نظمی و بی‌انضباطی‌ها تا جایی پیش می‌رود که‌ مشکل و عامل اصلی عنوان مدیریتی آن سیستم فراموش می‌شود و به کرار متوجه شده‌ایم که برای بهبودی وضعیت ناآرام سیستم، مدیر آن سیستم را به جای برکناری از مدیریت و دادن پستی متناسب با کارکرد آن فرد، به بخش بالاتری از آن نهاد یا سیستم ارتقاء می‌دهند تا ویران شود آن شهر که در آن دادرسی نیست..!بگذارید مشکل و نقصان مدیریتی را که در دستگاه‌های دولتی به وضوح شاهد آن هستیم از اداره‌ی آموزش و پرورش شروع کنیم؛آموزش و پرورش همانا که از نامش پیداست، مهد و چشمه‌ی آموزش و تربیت است و نهادی‌ست که متولی نظم و انضباط و تولید و تعلیم نیروی انسانی برای دیگر دستگاه‌های دولتی می‌باشد. این نهاد اگر به وظایف ذاتی خود که همانا آموزش و تربیت نیروی انسانی‌ست، واقف باشد، نقصان مدیریتی خیلی از دستگاه‌های دولتی مرتفع خواهد شد.
اهمیت وظایف آموزش و پرورش از آنجاست که به عنوان پیش نیاز ستون علمی دانشگاه‌ها نقش‌ ایفا می‌کند! با این وصف باید گفت الگوواره نظام سیاسی و مدیریتی یک کشور در نهاد آموزش و پرورش نقش بسته است. با کمال تأسف باید گفت شرایط حاکم در این نهاد به گونه‌ای‌‌ست که انتصاب مدیران و مسئولان این نهاد آموزشی را کسانی در دست گرفته‌اند که نه خود مدیر بوده‌اند و نه معلم و دبیر..! بلکه افرادی هستند که خارج از گود آموزشی برای مدیریت این نهاد تصمیم می‌گیرند! به عنوان مثال گاها پیش می‌آید که یک فرماندار بدون آنکه از فن مدیریت آموزشی آگاهی چندانی داشته باشد و وظایفش هیچ ارتباطی با ذات تعلیم و تربیت ندارد، برای انتصاب ریاست و معاونین آموزش و پرورش یک شهر تصمیم گیرنده است!‌ وقتی تشخیص و تمییز یک نهاد حساس آموزشی را به یک فرماندار می‌سپارند، آموزش و‌ پرورش آن رنگ قداست و سرشت ذاتی خود را می‌بازد و هدایت تحصیلی و مدیریت آموزشی همانی می‌شود که حال تجربه می‌کنیم!اوج بحران آموزشی را از آنجا می‌توان دید؛ فرد‌ یا افرادی را به عنوان کارگزین آموزشی انتخاب می‌کنند‌ که اساسا هیچ اشرافیتی بر پست کارگزینی ندارد! تنها شاهکار این کارگزین نوشتن احکام کارگزینی‌ بود‌، آنهم با ده‌ها اشتباهات فاحش..! بعدها که اشتباهاتش آشکار شد، به پست معاونت اداره‌ی آموزش و پرورش ارتقاء پیدا می‌کند!صلاح‌ و شایسته بر آن بود که پست مدیریت کارگزینی را بی کم‌ و کاست و با موفقیت به فرجام می‌رساند، سپس برای صعود ایشان به کرسی حساست‌تر اقدام می‌کردند!‌ انگار افرادی که‌ ناکارآمدیشان بیشتر محرز و وضوح پیدا کند، شایستگی‌ و شانس بیشتری برای پست بالاتر پیدا می‌کنند!‌ آن یاری کننده‌ی کارگزینی هم که عملا در انجام وظایفش ناتوان بود، چگونه می‌تواند‌ از عهده‌ی مدیریت و اداره‌ی یک مدرسه خاص کنکور محور برآید؟!آن مدیر مدرسه‌ای که مدرسه را پادگان تصور می‌کند و با دانش آموزان و همکاران نگاه نظامی‌گری منقبض دارد، برای نگهبانی درب و بام یک پادگان یا زندان مناسب است نه محیط آموزشی که نیاز به انگیزه و رغبت‌ها و شادابی‌‌ها دارد! آمار سالانه‌ی فرار دانش آموزان از مدرسه متأثر از چنین‌ مدیران نااهل است!و… آن مدیری که با دست آویز به جناح‌های سیاسی و متأثر از حضور هدفمند خود در فعالیت‌های غیر آموزشی در یک سیستم نظامی، مدیریت آموزشی مدارس را با رانت سیاسی به وی القاء می‌نمایند، قطعا امید تحول آموزشی را به فنا می‌برد!در عوض مدیری که بالغ بر ۱۵ سال در چندین مکان آموزشی با عملکردی موفق و قابل توجه مدیریت و تجربه‌ها داشته است، تدریس را به وی تحمیل کرده‌اند! به کدام مسئول این نهاد باید گفت؛ مدیریت هنری‌ست که آسان بدست نمی‌آید، از تجارب این مدیران بهره بگیرید و آن‌ها را به حاشیه نرانید!با نگاهی به نوع کارکرد مدیریت آموزش و‌ پرورش سقز پیداست؛ که هیچ نظم و انضباطی در بدنه سیستم حاکم نیست و تحول آموزش بنیادین صرفا روی کاغذ و بنرها و تابلوهای اعلانات به نمایش در آمده است! از مدیریت مرکزی اداره آموزش و پرورش و سایر بخش‌های آن تا مدیران مدارس سطح شهر، عدم شایستگی و سوءمدیریت حاکم است، ابزار امنیتی و تزویر و تظاهر و اتصال با برخی نهادهای خارج از بدنه‌ی آموزش خیلی از مدیران، مزید بر علل نقصان و بی‌نظمی آموزش و‌ پرورش سقز می‌باشد. مدیران امنیتی نه تنها قادر به برقراری امنیت در سیستم آموزشی نیستند، خود مخلی دیگر بر‌ پیکره‌ی آموزش هستند و روز به روز آموزش را ضعیف و نحیف‌ و انگیزه‌ها‌ مسیری زوال و نیستی را می‌پیماید.ضعف مدیریت آموزش و پرورش را از آنجا باید دانست که در حال حاضر مدارس سطح شهر سقز با کمبود قریب به ۳۰۰ معلم روبروست، یعنی چیزی در حدود ۶۰۰۰ ساعت کاری کلاس مدارس خالی از معلم است! پس مدیریت این نهاد و معاون آموزشی را که قلب سیستم آموزشی باید نام برد! چه زمانی باید ماهیت مدیریتی خود را اثبات کنند و نشان دهند که این نهاد‌ حداقل ماکتی چون‌ مدیریت و معاون آموزشی را در بدنه‌ی خود دارد! این افراد مسئول نما، می‌بایستی در فصل تابستان و قبل از سازماندهی، کمبود نیروهایش را به مافوق خود اعلام می‌کردند یا خود چاره‌ای برای کمبود نیرو می اندیشیدند!در یک مدیریت ماکتی؛ یعنی اگر به جای پست‌های مدیر و معاون هر کدام یک ماکت قرار دهند، سیستم با متأثر از وجود‌ ماکت‌ها، ابتدایی‌ترین وظایف، مسیر انجام خود را می‌پیماید!

Check Also

وقتی مدرسه، نابرابری را تثبیت می‌کند . . !

وقتی مدرسه، نابرابری را تثبیت می‌کند . . !

وقتی مدرسه، نابرابری را تثبیت می‌کند . . ! ✍ دکتر فردین علیخواه از بعضی …

One comment

  1. حسن دهقانی دبیر فیزیک دبیرستان های سقز

    باسلام وعرض ادب در مورد نحوه گزینش مدیران مدارس وسایر ادارات دقیقا نظرمارا هم منعکس نمودی وبسیار منطقی مشکلات ناشی از مدیر ناکارامد را بیان فرمودی.عالی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *