آقای فرماندار!
پیگیر احوال زخمیهای اعتراضات روز جمعه هستید؟!
برای پیشگیری از تکرارهای تلخ چارهای اندیشیدهاید؟!
روز جمعه پس از مراسم تشییع پیکر شادروان “ژینا امینی” در آرامستان آیچی، تعدادی از شهروندان سقزی در اعتراضی مدنی و آرام در مقابل فرمانداری، انزجار خود را از بانیان واقعهی ژینا به گوش نمایندهی دولت در سقز رساندند و طبیعتا تعدادی از تجمع کنندگان هم شعارهایی را چه خوب و چه بد سر دادند و تعدادی دیگر هم با خروج نیروی ویژه پلیس ضد شورش از درب فرمانداری که به جرات میتوان گفت؛ محرکی برای زدن جرقهی نا آرام شدن اعتراضات بود، شروع به پرتاب سنگ به سمت این نیرو کردند و فرماندهی این نیرو هم که میتوانست همچون فرماندهی انتظامی در سال ۹۶ تمام تصمیمات را در حفظ جان مردم سقز اتخاذ کند، متاسفانه با درایتی که در ایشان سراغ داشتیم، اما جو تجمع به تشنج تبدیل شد.
سال ۹۶ مردم سقز در میدان قدس این شهر برای تبریک رفراندوم اقلیم کوردستان که اتفاقا هم سر نگرفت، با جمعیتی هزاران نفری جمع شده بودند.
اما فرماندهی انتظامی و دیگر مسئولان امنیتی در چند قدمی مردم ایستادند و تا لحظهی برگشتن و بدرقهی آنها به خانههایشان نگذاشتند خون از دماغ احدی ریخته شود. آقای فرماندار!
اما ظهر جمعه در یک تصمیم نادرست و غیر استراتژیک و کاملا هیجانی، کامیونهای آب بپاش و نیروهای ساچمه زن و باتوم به دست پلیس ضد شورش در تقابل معترضان و شهروندان دل شکسته اما عصبانی قرار گرفتند در پی این تصمیم و تحرکات تحریک کننده، تعدادی از جوانان حاضر در تجمع و مامورین انتظامی روانه بیمارستان شدند. آقای فرماندار!
اکنون پس از گذشت سه روز از این قضیه حال دو تن از زخمی شدگان وخیم و ظاهرا چشم یکی از آنها که مورد اصابت گلولههای ساچمهای توسط نیروی ضد شورش قرار گرفته، بینایی خود را از دست داده است.
خواه ناخواه اگر پردهی انصاف را کنار بزنیم به لطف مسئولین نظام، مردم در تنگنای سخت زندگی و معیشتی هستند و دلشان از همه جای عملکرد بالا تا پایین مسئولیتها پر است. اما این مردم تمدنی تاریخی دارند و گفتمان را به شرط راستگویی متقابل میپذیرند و حاضر نیستند موضوعی را که با دیپلماسی شهروندی قابل حل است به تشویش و شعار و سنگ و خسارت به شهری که هر روز در خیابانهای آن قدم میزنند بکشانند.
متاسفانه باید بپذیرید، عملکرد شما به عنوان ناظر بر قضایا و تصمیم مسئولین حافظ امنیت شهر که به تحریک معترضین منجر شد، متهای به خشخاش دلهای رنجیدهی مردمی بود که جنازهی ناموسشان را برایشان پس فرستادند آنهم توسط ارگانی که عنصرش حفاظت از ناموس مردم بالاخص کوردهایی است که دست درازی به حریم زن را خط قرمز خود میدانند.
نه شما و نه فرماندهی نیروی انتظامی سقز تاوان دهندهی عمل شنیع پلیس به اصطلاح گشت ارشاد پایتخت نیستید و مردم هم این را خوب میدانند اما میگذاشتید دردی که وجودشان را سراسر ریش ریش کرده بود، با چند شعار خالی میکردند تا بلکه مسببین و مافوقهای مدافعشان سر شرمندگی را مقابل آنها پایین بیاورند و درمانی به این درد میزدند.
مدیریت یعنی لحظاتی که نمیتوان ثانیههایش را برآورد کرد.
مدیریت یعنی با مردم و در کنار مردم بودن، نه با فاصله، بلکه شانه به شانه و چسبیده به آن چه در قلبشان میتپد، همراه شدن . . .
لطفا اوضاع زخمی شدگان بالاخص “کیان درخشان” و “پارسا صحت” که ظاهرا اوضاع جسمی مساعدی ندارند را پیگیری کنید و چارهای هم برای دستگیر شدگان بیاندیشید که شاید به پاس حفظ نریختن خونی دیگر روی خیابانهای این شهر، شهروندان هم دلهای غمگینشان را به اعتماد به پیگیری شما برای حق خواهی ظلمی که در حق ناموسشان شد بسپارند.
- تاکسیهای اینترنتی،ناجیان حمل و نقل درون و برون شهری - اسفند ۲۵, ۱۴۰۲
- گاو شیرده، گوسفندان شیربرنجده . . . - اسفند ۱۲, ۱۴۰۲
- حجاببانها، درد یا درمان؟!چرا کسی آنها را گردن نمیگیرد - آذر ۷, ۱۴۰۲