شفافیتِ مسئولان، تهدید یا امنیت
شفافیتِ مسئولان، تهدید یا امنیت

شفافیتِ مسئولان، تهدید یا امنیت

شفافیتِ مسئولان، تهدید یا امنیت

ترس از ارایه آمار و اطلاعات صحیح از عملکردهای سازمانی به اذهان عمومی و اختفای خطاها و تخلفات مجموعه های تحت امر، یکی از عمده ترین معضلات جامعه مدیریتی در ایران به شمار می رود.

کلمه شفافیت جزء نادر کلماتی است که بیشتر مسئولان در سطوح مختلف نسبت به آن واکنش های منفی نشان داده و بدون تعریف و تجزیه ساختار درونی این واژه و تاثیرات کاربردی آن بر روند مسئولیت در سازمان، در برابرش سپر دفاعی گرفته و فرمول هایی را برای رو نکردن یا اختفای آمار صحیح از عملکردها در حوزه مسئولیت های سازمانی تعریف و آن را وارد قاعده ای به نام “نگهداری از اطلاعات” می کنند.

چه کسی از چه چیزی خبردار شود

مسئله از اینجا شروع می شود که مدیران صندوقچه ای از اطلاعات و عملکردها را ساخته و رمز “چه کسانی، چه چیزهایی را در این صندوق می توانند ببینند” برای باز کردن آن تعریف می کنند، در حالی که عملا نیازی به وجود این صندوقچه نیست چون در تعریفی بسیار ساده تمامی نهادها، ادارات و سازمان ها در راستای رفع و رجوع امورات مردم یک کشور تشکیل شده اند و اگر در موازات رجوعات مردم، برای رفع مشکلات آنها خدمات سازمانی انجام بگیرد دیگر چیزی برای مخفی کردن وجود نخواهد داشت.

نگرش خودی و غیر خودی در مسئولان

بیشتر مدیران جدولی از شهروندان را در ذهن خود طراحی می کنند و آنها را به دو دسته، خودی و غیر خودی تقسیم و عنوان بی ربطی به نام “حفاظت و نگهداری از صیانت ها ” را برای این جدول در نظر می گیرند در حالی که این فرمول با این عنوان ضمینه خلق یک اشتباه فاحش به نام “بی اعتمادی عمومی در برابر یک کلیّت سیاسی” می شود و غیرخودی ها را که تعدادشان به نسبت افراد خودی هزار به یک است به سمت آن سوق می دهد.

آسیب های خطرناک عدم شفافیت و تقسیم بندی افراد اجتماع به خودی و غیر خودی

نگهداری از عملکردها چه مثبت و چه منفی در صندوقچه اسرار و تقسیم بندی افراد به خودی و غیر خودی باعث تولید یک آسیب جدی به نام “فساد سیستماتیک” می شود به این صورت که شخص مدیر آنقدر خطاهای عملکردی و تخلفات سازمانی در مجموعه یا زیر مجموعه خود را در اتاق مخفی نگهداری و صرفا افراد خودی را که خود سهمی از تخلفات هستند مجاز به دسترسی به این اتاق می داند که در شرایطی خاص موجب فراهم شدن بستری برای سوء استفاده و تشکیل باندهای قدرت می شود. شفافیتِ مسئولان، تهدید یا امنیت

برای درک بهتر موضوع شفافیت مثالی می زنیم :
اینگونه مثال ها در هر نقطه از دنیای مسئولیت سیاسی و مدیریتی می تواند رخ داده و یا در حال وقوع باشند چون بر اساس توضیحات مختصر و مولفه های مطرح شده در این نویسه، بسترسازان فسادهای اداری و سازمانی و سیستماتیک، مدیرانی هستند که در سانسور و اختفای داده های موجود در ارگان تحت مدیریت خود نقش اول را ایفا می کنند. شفافیتِ مسئولان، تهدید یا امنیت

شخصی به عنوان فرماندار توسط یکی از نمایندگان مجلس در شهری انتصاب و مشغول به فعالیت شد، اما چرایی اینکه انتصاب ایشان با لابی نماینده مجلس و استاندار به چه منظور انجام گرفت در دامنه موضوع مشخص خواهد شد.
آقای فرماندار شخصی بومی بود که بر اوضاع، احوال و افراد منطقه آگاهی کامل داشت و پس از گذشت چند ماه از شروع مسئولیت خود، ناخواسته با موضوع هایی برخورد کرد که به قول خودش مغزش را یخ میزد.
در اوایل، مسایل و تخلفاتی را که در دایره قدرت نماینده مجلس رخ می داد و به مافیای یک فساد در سیستم های اداری، صنفی، درمانی و منابع طبیعی تبدیل شده بود مخفی می کرد چون افشا نمودن این موضوع با لطفی که نماینده در انتخاب او برای این پُست داشت همخوان نمی شد.
او فهمید که بخش درمان و پزشکی بهترین و امنترین حوزه با تبادلات مالی بالاست و مستقیما از طریق علوم پزشکی و استاندار کنترل و تعدادی از پزشکان سفره داغ فساد خود را پهن و بدون حضور مسئولین نان از گلویشان پایین نمی رود.
فرماندار نمی دانست با این خروار از موضوع ها چگونه برخورد کند، تنها راه حل او در این مسایل مخفی کردن کلیات موضوع از شهروندان و اختفای جزئیات از مردم و مدیران و نیروهایی بود که از این مسایل خبر نداشتند اما خواه ناخواه چنین قضایایی از زیر دست معاونینش در نمی رفت و به ناچار ایشان را به عنوان نیروی خودی و امین اطلاعات به عنوان مشاور در نحوه برخورد با این هجمه از اتفاقات انتخاب نمود.
بیچاره فرماندار نمی دانست معاونین قبل از آمدن ایشان خود جزئی از حلقه اخوت باند مافیای فساد شهر بودند و به قول معروف زیره را به کرمانی هایی می فروخت که همه مزارع کشت زیره داشتند.

نماینده و استاندار از سردرگمی فرماندار، توسط معاونین او به آنها مطلع و در یک برنامه بسیار دقیق و اتفاقی، نماینده به همراه تیمی از معتمدین و تُجار بزرگ و تعدادی از افراد جامعه پزشکی و مدیران ارشد خود در نشستی خصوصی با او، طول و عرض حوزه فعالیت این باند مافیایی را برایش تشریح کردند.
آقای نماینده به او گفت “یا با ما باش و بمان، یا بی ما باش و برو”، در این لحظات حساس و نفسگیر که زبان فرماندار از تعجب به معده اش چسبیده بود، استاندار هم با او تماسی تصویری برقرار و دورهمی آنها را تبریک و برای او آرزوی موفقیت نمود.
فرماندار وارد یک بازی یک سر رفت شده بود و راهی جز رفتن در این جاده پر زرق و برق اما عاقبت نامعلوم نداشت، او تمام زوایا را در یک چشم بر هم زدن سنجش کرد و وقتی دید این مردان بزرگ چنین دایره امنی را تشکیل داده اند با آنها همراه و همپیمان شد و در اولین اقدام خود ابتدا کارمندان معتمد را در نقاط حساس جانمایی کرد و در یک جلسه برای خبرنگارانی که بزرگترین تهدید برای حلقه امن آنها به شمار می رفتند خطوط قرمزی را تعریف کرد و گفت هر رسانه ای پا را این طرف خط بگذارد کارش با کرام الکاتبین است، همانجا هم رسانه مورد اعتماد خود را انتخاب و گفت تمامی اخبار باید از کانال این رسانه منتشر شود.
روزها می گذشت و او در کار خود حرفه ای تر می شد، برای مثال خطی از تولید را راه اندازی کرد که با تقلب و تبدیل قطعات خودرو، در ماه میلیون ها دلار تبادلات مالی برقرار می نمود، به این صورت که قطعات از رده خارج شده کارخانجات داخلی را خریداری و با تعویض مارک و لیبل و بسته بندی های آب و لعابدار، آنها را به عنوان قطعات اورجینال وارد شده از مرزهای بدون گمرک به صورت قاچاق به شهرهای بزرگ ارسال می کرد، نکته جالب اینجا بود که در اجتماع بزرگ این تولید فاسد بر روی سینه میزد و رگ های گردنش را باد می کرد و می گفت؛ من برای جوانان بی کار این دیار هزاران شغل ایجاد کرده ام، مگر نمی بینید شبانه هزاران دستگاه خودرو با بارهای تولید ما به سمت پایتخت و شهرهای بزرگ راهی شده و با پول فروش و کرایه حمل بار به آغوش گرم خانواده خود باز می گردند. شفافیتِ مسئولان، تهدید یا امنیت

یکی دیگر از اقدامات این باند، احداث مجموعه های درمانی در سطح شهر بود که خیل بزرگی از بیماران را از شهرها و حاشیه و روستاها به خود جذب و پس از پایش ها و ویزیت بیماران توسط پزشکان معتمد باند، مراحل خرید دارو، آزمایش ها، سنوگرافی ها، نمونه برداری ها، رادیولوژی ها و از همه مهمتر جراحی های بی مورد در این کلنیک ها انجام و سودهای کلان حاصل از این چرخه از سبیل منشی مجموعه تا علوم پزشکی استان را چرب می کرد و آب از آب تکان نمی خورد.

چه شکایت ها که از قصورات پزشکی و مرگ های ناشی از اهمالات درمانی در این دوران تحویل رئیس شبکه درمان و مقامات بالاتر نشد اما قانون قدرت برتر و نفوذ مافیا روی تمامی آنها درپوش می گذاشت و خانواده های بی چاره متوفی ها را از پیگیری جدی پرونده مرگ عزیزانشان منصرف می نمود.

فرماندار اموال خود را به صورت املاک و مستغلات و سرمایگذاری های کلان در شهرهای مختلف و حتی خارج از کشور تبدیل می کرد و کسی به جز نماینده و استاندار از وجود این اموال مطلع نبودند.
داستان ماجراهای این باند مخوف و اعمال غیر انسانی آنها به این چند مثال ختم نمی شد و عاقبت پس از گذشت چند سال از این اتفاقات وقتی درپوش فساد حلقه این باند توسط چند قهرمان رسانه ای برداشته شد، فرماندار به همراه استاندار،نماینده و تیم بزرگ مافیای شهر و استان دستگیر و مشخص شد که در زمان زمامداری این باند مخوف، معادن و منابع مالی هنگفتی از شهر و روستاهای اطراف استخراج و از کشور خارج شده است.

هرچند شاید این ماجرا غیر واقعی و اما وقوع آن هم جزء محالات نباشد اما در هر صورت چنین اتفاقاتی می تواند نتیجه عدم شفافیت توسط مسئولان باشد و اختفای تخلفات در مدیریت سازمانی یک شهر می تواند باعث وسوسه و تشکیل فساد سیستماتیک شده و در کنار آن سکوت و عدم مطالبگری رسانه های محلی هم می تواند کمربند ایمنی را دور اتاق مخفی سیستم فاسد مدیریت شهر بکشد.

منصور شیخی

همچنین ببینید

روز جهانی تئاتر

بە بهانه نوزدهمین دوره جشنواره تئاتر کوردی سقز

✍اسماعیل صادقی 🔹چندی پیش در شهر مهاباد جلسه‌ای تحت عنوان هم اندیشی هنرمندان کورد و …

یک نظر

  1. Dorud v salam bar sharaf v ghairat shoma

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *