فرماندار تازە نفس و چالش برقراری وفاق در حکمرانی شهری با تروئیکای منسجم مدیریتی
میلاد میری
پیشگفتار
با ورود فرماندار جدید به عرصه مدیریت شهری، یکی از دشوارترین وظایف او تلاش برای برقراری وفاق در حاکمیت شهری از طریق تحکیم و بازتعریف ساختار سیستم تروئیکای مدیریتی است، تروئیکای مدیریتی شامل فرماندار، شورای شهر و شهردار سه ضلع اصلی حکمرانی محلی است که هرگونه ناهماهنگی یا شکاف در میان اضلاع مدیریتی میتواند توسعه پایدار شهر را بهطور جدی مختل کند.
باتوجە بە اینکە در سالهای فعالیت فرماندار منسوب دولت سیزدهم ضعف در انسجام تروئیکای مدیریتی و نبود همگرایی در سیاستگذاریها کە عاملی بودە برای کاهش درجە اعتباری منطقەای و ملی شهر باستانی سقز نە تنها موجب کندی پیشرفت برنامەهای توسعەای و تعویق فعالیتها و گیر انداختن اقدامات سازندە در منگنە تورم و سنگینتر شدن بار مالی انجام و اجرای اهداف و کلان پروژەهای شهری شده، بلکه به گسترش تنشهای نهادی و حتی کاهش اعتماد عمومی نیز انجامیده است، فرماندار تازهنفس با مسئولیتی سنگین مواجه است چراکه بازسازی این بنیانهای متزلزل، به دیپلماسی قدرتمند، نگاه راهبردی و مدیریت متعادل نیاز دارد.
تروئیکای منسجم؛ راهبردی برای اجماعسازی
تروئیکای منسجم مدیریتی بهعنوان یک راهبرد اساسی و متعامل حکمروائی شهری، میتواند زمینهساز اجماعسازی میان نهادهای مسئول باشد، این انسجام از طریق شفاف سازی نقشها، تبیین مأموریتها و تقویت ارتباطات میان فرمانداری، شهرداری و شورا شکل میگیرد و فرماندار جدید در پروسە مدیریت وفاقی میتواند بهعنوان حلقه واسط و نقطه اتکا در این ساختار، نقش هماهنگکننده ایفا کند و فضای گفتوگوی سازنده را میان اضلاع تروئیکا ایجاد کند.
بازتعریف ساختارها؛ از چالش تا فرصت
برای تحکیم این وفاق، بازتعریف ساختارهای مرتبط یک ضرورت اجتنابناپذیر است، این بازتعریف شامل بازنگری در فرایندهای تصمیمگیری، توزیع وظایف و همچنین شفافسازی مسئولیتهاست، فرماندار باید با استفاده از ابزارهای نظارتی و تسهیلگرایانه راهکاری ارائه دهد که تضادهای نهادی را به همافزایی تبدیل کرده و از تداخل وظایف جلوگیری کند، این رویکرد نهتنها مانع از هدررفت منابع میشود بلکه بستری برای تسریع در اجرای پروژههای کلان شهری را هم فراهم میکند.
تأثیر وفاق مدیریتی بر حاکمیت شهری
برقراری وفاق در سیستم حاکمیت شهری، تأثیری فراتر از توسعه زیرساختی دارد، این وفاق میتواند منجر به افزایش اعتماد عمومی، کاهش تنشهای اجتماعی و ارتقای جایگاه شهر در سطوح منطقهای و ملی شود، فرماندار جدید با ایجاد انسجام در تروئیکای مدیریتی نهتنها میتواند اهداف کوتاهمدت نظیر پیشبرد پروژههای عمرانی را محقق سازد بلکه زمینهساز شکلگیری یک سیستم حاکمیتی پایدار و کارآمد خواهد شد.
جمع بندی مبتنی بر واقعیت وجودی مدیریت شهری
نتیجتا میتوان بە این جمع بندی رسید کە تحقق این هدف زیرساختی مستلزم بازتعریف ساختارهای مدیریتی، شفافسازی نقشها، بازنگری در فرایندهای تصمیمسازی و اجماعسازی میان نهادهای کلیدی است، این اقدامات میتوانند با کاهش اصطکاکهای نهادی و همافزایی میان فرماندار، شورا و شهردار، زمینه تسریع در توسعه پایدار شهری را فراهم کنند کە قاعدتا در این مسیر فرماندار جدید باید بهعنوان نقطه اتکای تروئیکا رویکردی مبتنی بر تعامل و مدیریت مشارکتی اتخاذ کند.
نهایتاً میتوان گفت که تلاش برای برقراری وفاق در حکمروائی شهری از طریق تروئیکای منسجم مدیریتی، یکی از چالشهای استراتژیک فرماندار جدید خواهد بود که نیازمند تعهد، نگاه بلندمدت و مهارتهای مدیریتی پیچیده است چراکە اکنون شهر آسیبدیده از مدیریت پراکنده و نامنسجم ناشی از مدیریت تک محور و غیر منعطف بیش از هر زمان دیگری به مدیریتی نیاز دارد که با تمرکز بر اصلاح ساختارها و رفع گسستهای نهادی، مسیر توسعه شهری را هموار سازد.
این رویکرد روشن میسازد که فرماندار جدید با تسلط بر خوانش جدید و تکنیکال از ساختار تروئیکای شهری صرفاً درگیر مدیریت روزمره نخواهد بود، بلکه با چالشهای ساختاری و نهادی پیچیدهای روبهرو است، اگر او بتواند با مسئولیتپذیری و دیدگاه اصلاحگرانه در مسیر ایجاد تروئیکای منسجم حرکت کند هرچند این مسیر دشوار و فرسایشی خواهد بود اما نامی نیک و ماندگار از خود بهجای خواهد گذاشت، در مقابل سهلانگاری و غفلت از این ضرورتها تنها به تعمیق مشکلات ساختاری، تشدید نارضایتی عمومی و تبدیل فرمانداری به نهادی غیرمؤثر و ناکارکردگرا منجر خواهد شد، پس باید دید فرماندار جدید متمایل بە استارت دورە مدیریت در بستر کدام یک از این رویکردها میباشد و چە راهبرد و استراتژی مدیریتی را برای ادامە مسیر برخواهد گزید.