مدیریت پوپولیستی با چکمه
« امروز سیل بود، فردا و پس فردا را چه کنیم »
منصور شیخی
❑ سیل اخیر که چندین شهر و روستای ایران را با خود برد، نیشخندی بود به مدیران چکمه پوشی که اصلا مقولهای به نام پیشبینی و آمادگی در مدیریت بحرانیشان نگنجیده و اساسا سازمانی به نام مدیریت بحران، مجمعی برای دور همیهای مدیران ستادی و قُبی خالی کردن و استفاده از جدیدترین کلمات و جملات مدیریتی مانند؛ مدیریت جهادی، عملکرد جهادی، خط شکنی و دهها ادا و اطوار دیگر، از نوع پوشش که ببینیم جدیدترین رنگ کت شلوار مدیریتی یا یقه پیراهن مدیریتی یا نوع ادکلن مدیریتی یا استفاده از عینک با صورت تهریشی، گرفته تا شیر مرغ و جون اجنه بین این حضرات شده است و در این بازار تنها چیزی که به آن برای سبقت گرفتن از همدیگر اهمیت نمیدهند، مدیریت بحران است.
❑ فرقی هم نمیکند کدام دولت با کدام نگرش سرکار باشد، از بنی صدر فراری گرفته که با شعار «عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی» بر سر کار آمد تا خاتمی و شعار «فردای بهتر برای ایران اسلامی» و گفتگوی تمدنها و جامعه مدنی و احمدی نژاد پوپولیست با شعار «پول نفت باید سر سفره های مردم دیده شود» و روحانی کلید سازِ مشکل گشا با شعار تدبیر، امید «نجات اقتصاد، دولت مردم، راستی و درستی، نجات ایران، کار و کرامت» تا همین ابراهیم بت شکن که شعارهایی چون تحقق ارزشهای دینی، عدالتخواهی، استقلالطلبی و آزادیجویی را با چاشنی مدیریت جهادی سر داد و با حمله به روحانی در زمان انتخابات و طعنههایی چون؛ ضعف مدیریت اجرایی، تقلیل توجه به آرمانهای مبنایی یا انحراف از آن، بخشینگری، گم کردن اولویتها، تن دادن به ساختار فرسوده، جهتگیریهای چندگانه و متعارض، بوروکراسی ناکارآمد و مزاحم، سیاستزدگی، چشمدوختن به بیرون، او را به گوشه رینگ چسباند و امروز با وقوع بحرانهایی در سطح کشور که بحران تورم در صدر همه آنها قرار دارد و سیل اخیر هم بماند که مدیران جهادی رئیسی را به مدیران جهازی تبدیل کرد، همه و همه شعار بوده و هیچکدام از این مدعیان دولتدار نتوانستهاند پیکان خاموش شده اقتصاد و مدیریت را از زمان بنی صدر تا رئیسی روشن کنند و عوض کردن آن را روی دل مردم گذاشتهاند.
❑ تنها چیزی که هیچ وقت در طول تعویض دولتها در ایران برای توده و روشنفکر ایرانی حل نشد، ادعاهای بلوفدار مردان دولتمدار ایران است که هیچگاه کم نمیآورند و زبان مدیرتییشان همیشه بلندتر از قد اعمالشان است.
❑ در صفحات طلایی تاریخ این نکته از تمامی دروس مندرج در آن گوهرنماتر است که در طول زندگی بشر حکومتهایی توانستهاند موفق باشند و بیشترین درصد رضایت عمومی را به خود اختصاص دهند که؛ مردمی “مطالبهگرتر” داشتهاند.
❑ خواستن نه جرات میخواهد و نه دل شیر چون راست یا غلط، مستقیم یا غیر مستقیم، تمامی مردانی که مردم برای خواستنهایشان به آنها رجوع میکنند، برای نشستن پشت میزهایشان به همین مردم نیاز دارند و هرچه دارند نه از تواناییهایشان بلکه از دست ولی نعمتهایشان دارند.
❑ اگر مردم جایگاه واقعی خود را پیدا میکردند و میدانستند جایگاه شهروندی از تمامی جایگاههای مسئولیتی و مدیریتی قد بلندتری دارد و هیچ مسئولی از هیچ شهروندی بالاتر نیست، امروز مدیران کت شلواری، خود عاملی برای بحران مدیریتی نبودند و پیشگیرانه، بحرانها را به فرصت تبدیل میکردند.
- تاکسیهای اینترنتی،ناجیان حمل و نقل درون و برون شهری - اسفند ۲۵, ۱۴۰۲
- گاو شیرده، گوسفندان شیربرنجده . . . - اسفند ۱۲, ۱۴۰۲
- حجاببانها، درد یا درمان؟!چرا کسی آنها را گردن نمیگیرد - آذر ۷, ۱۴۰۲