شعبان بیمُخهای آموزش و پرورش!
حیدر بایزیدی
فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش منطقه زیویه
▪️وقتی کودتای مشترک آمریکا، حکومت پهلوی، دولت بریتانیا و همکاری جاهلانه برخی چهرههای مذهبی و مخالفان داخلی در ۲٨ مرداد سال ۱۳۳۲ شمسی، منجر به سقوط دولت قانونی دکتر محمد مصدق شد، افرادی هم وجود داشتند که اجرای عملیات میدانی، شورش، عربدهکشی و هوچیگری این سناریو را برعهده داشتند و با خیانت به مردم، کشور و دولت قانونی مستقر، کاری کردند که آن کودتا به یکی از تلخترین و تاریکترین حوادث در تاریخ ایران تبدیل شود.
شاید با خود فکر کنید چه ارتباطی بین نظام آموزشی حال حاضر و کودتای ۲٨ مرداد وجود دارد؟!
واقعیت این است؛ جدا از اینکه نظام آموزشی ایران از خیلی وقت پیش به مانند دولت دکتر محمد مصدق در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. فعالیتِ نرم و به سبک مدرنِ “شعبان بیمُخها” هم در آموزش و پرورش وجه تشابه کودتای ۲٨ مرداد با نظام آموزشی را بیش از پیش نمایان می کند. با این تفاوت که؛ اگر آن روزها، صاحبنظران سیاسی و اجتماعی به دکتر مصدق بعنوان نخستوزیر و شخص اول کابینه و یا دکتر فاطمی بعنوان وزیر امور خارجه یا پروفسور حسابی به عنوان وزیر آموزش وپرورش و یا یکی از نزدیکان کابینه، هشدار میدادند که مراقب اوباشی مانند “شعبان بیمُخ” و اطرافیان او باشید چرا که این افراد از سیاست و تدبیر فقط گردنکلفتی و بلند کردن صدای خود را بلدند و خطری بالقوه برای دولت محسوب میشوند، آنچه نباید، شاید اتفاق نمیافتاد و دولت قانونی سقوط نمیکرد.
▪️اما امروز علارغم تمام هشدارهای صاحب نظران آموزشی و پرورشی، نه در رأس کابینه و نه در وزارت آموزش و پرورش با “شعبان بیمُخها” مبارزه نمیشود که هیچ! بلکه با نگاهی اجمالی به نظام آموزشی می بینیم “شعبان بیمُخهای آموزش و پرورش” با ظاهری کاملاً موجه و متفاوت، با یاغیگری و قلدریِ نرم نه تنها هنوز زنده هستند، بلکه مرتب تکثیر می.شوند و تدبیرگران ایدئولوژی آموزشی هم بدشان نمیآید از این افراد کمسواد و گردنکلفت، برای پیشبرد اهداف خود بهرهبرداری کنند و بدون درنظر گرفتن منافع ملی و عمومی، صرفاً با پیش انداختن اینگونه افراد، سعی کنند منتقدین و دلسوزان و چهرههای آگاه به مسائل آموزش و پرورش را از میدان خارج نموده و در واقع با پردهنشینی خود، صحنهگردانی کنند و سیاستهای خود را با اجیر کردن چنین افرادی اجرایی نمایند.
▪️”شعبان بیمخها” به مانند دوران دکتر محمد مصدق اگر چه تصمیم گیرنده وبرنامه.ریز کلان نیستند اما به جهت اجرای تصمیمات و برنامههای طراحی شده، وجود این افراد در تمام مناطق آموزشی کشور، با استخدامهای معنادار در حال تکثیر میباشد تا جائیکه که برنامه ریزان آموزشی و پرورشی کشور، با هویت بخشی به تعدادی از افراد معلومالحال، در قالب پُستهای اجرایی حساسِ آموزش و پرورش عملاً دغدغههای مهم و حیاتی آموزش و پرورش را کتمان نموده و مطالبات دستِ چندم و گاهی غیرواقعی را به عنوان اولویت اصلی بیان میکنند و به تبع آن، زمینه را برای مدح و ثنای برخی از مسئولان ناکارآمد و با حاشیه راندن دلسوزان و افراد مطلع از مشکلات دانش آموزی و مسائل آموزشی فراهم میکنند.
▪️بجهت شناخت بیشتر باید یادآوری شود که ” شعبان بی مُخ های آموزش و پرورش” به چند دسته تقسیم میشوند؛ گروهی از آنها تحصیلات آکادمیک را باری به هر جهت سپری کرده.اند اما یا واقعاً سواد مُعلمی ندارند و یا معمولاً از سطح سواد و بینش آموزشی و پرورشی بسیار پائین تری نسبت به فعالان تحصیلکردهی آموزش و پرورش برخوردار هستند و صرفاً مجری دیکتههای نانوشتەی هستند کە تنها منافع برنامەریزان کلان را هدف می.گیرند و هیچ گاه درک صحیحی از آیندهی نظام آموزشی در سطح ملی، استانی و منطقهای ندارند!
▪️گروهی دیگر از این”شعبان بی مُخ ها” که البته خطرناک تر هم هستند کسانی هستند که علارغم آنکه تحصیلات دانشگاهی ندارند، اما جایگاه ویژهای را برای خود تعریف و خود را صاحب اندیشه و ایدئولوژی می.دانند و با ارتباط با نهادهای قدرت اصرار بر اجرای اندیشه های شوم خود را دارند!
▪️نهایتاً آنکه؛ اگر چە”شعبان بی.مخهای نظام آموزشی”، بر خلاف دوران دکتر مصدق نه بر علیه کابینه، که از خود کابینه تکثیر میشوند اما آنچه جای خوشحالی دارد این است که “شعبان بی مُخها” نمی دانند!
نمیدانند در عصر تکنولوژی هستیم،
نمی.دانند در قرن بیست و یکم جایی برای عربدهکشی(در تمام اشکال) نیست!
نمیدانند به برکت وجود فناوری، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و نیز افزایش سطح آگاهی و اطلاعات عمومی در جامعه، دیگر کسی نمیتواند با هوچیگری، تٔهمت و اِفترا به دلسوزان واقعی نظام آموزشی کشور، مجری سیاستهای بدخواهان آموزش و پرورش و افراد پردهنشین باشد.
“شعبان بی مُخ ها ” لایه بیرونی نادانی درنظام برنامه ریزی آموزش و پرورش ایران هستند آنها فقط نادانند! همین.
- وقتی مدرسه، نابرابری را تثبیت میکند . . ! - شهریور ۲۶, ۱۴۰۳
- پارک لاله سقز در معرض نابودی . . ! - شهریور ۱۲, ۱۴۰۳
- ۱۶۶ بار اهدای خون متوالی توسط فرد سقزی - مرداد ۲۸, ۱۴۰۳