اندر پیرامون اختلافات شورای شهر
هیچ یک از اعضای شورا در هیچ صحن و مقامی خود را نماینده مردم نمیدانند، به زعم این شأن نمایندگی بودن در لباس آنها نمیگنجد؛ یا لباسشان بسیار گشاد است و مطالبات مردم دوان دوان از آستین گشاد آنها غل میخورد و زیر پای نامبارکشان میافتد و له میشود و وجدانی که آبرو و حیثیت مردم را به تن کرده باشد یا در قلبشان دینی احساس کنند رهی به گورستان اختیار کرده است.
یا لباسشان از ولع و ارق شورایی آنقدر به قامتشان به تنگ آمده است که مجال و مجاری برای گردش هوای مردم در اذهان و وجدان اشغال آنها ساری نیست.
حد کرسی شورا برای قامت کوته چنین اعضایی آنقدر بلند است که از نظرشان مایلها دور گشته است و حال برای پیدا کردن شأن کُرسی شورا کور کورانه حول خود میچرخند! در این گود تاریک که به هم میکوبند، جنگ و دعوا شروع میشود و در تاریکی مطلق صحن شورا چوب بر تاریکی میزنند و طبل بی عاری را بر بوم شهر به صدا در میآورند تا کَر شود گوش مردمانی که نعرهای فریبانه از انتخابات را دیگر با انگشت شصت مهر نزنند و باور نکنند.
هنوز هیچ اهتمام و انسجامی برای اعتلای توسعه شهر در اذهان بی تدبیر آنها تعریف نشده است، غیر از دعوا بر سر منافع خود چیزی در سر ندارند، صحن شورا را کرسی پرتاب خود و فرصتی برای تثبیت موقعیتی در پلتفرمی خارج از کار شورایی به کمین نشسته اند.
هیچ کدام از آنها حاضر نیستند شغل و کسابت خود را فدای منافع شهر کنند و البته هیچ تدبیر و طرحی هم برای توسعه یافتگی این شهر بیغوله در حد و قواره خود نمیبینند و تخصص و شاهکار آنها تنها در رقابت تنوع شکایت آنها در دادسراها و مراجع قضایی تبلور پیدا کرده است، شهر در امن و امان دریغ از کوچکترین مصوبه به امان خدا رها شده است.
کوچهها و خیابانهای وعده داده شده هنوز هم رنگ بی تفاوتی و بی تدبیری به خود گرفته و طرحها و پروژهای ناتمام و نیمه کاره ادوار پیشین در حال اکسید شدن و خاک خوردن است.
ذهن بی تدبیر آنها گنجایش و یارای رتق و فتق و اداره امور شهری نیست، یکی برای نام در حال نقاشی و رنگ کردن در و دیوار و سیمای شهر و پلها و پارکهای شهر است تا اثر، نام و شهرتی از خود به یادگار بگذارد در حالی که رنگ کردن و نماد ساختن را نباید به حساب عملکرد و رسالت شورایی گذاشت! داشتن هر فرقه و مسلک و عقاید شخصی با آنکه قابل احترام و ارزشمند است هیچ ارتباطی با نفس وظایف شورایی ندارد.
آن یکی تلاش میکند تا رنگ کارآمدی یک شهردار غریب از مدیریت شهری و نا آگاه از وضعیت شهری را قالب شهر کند.!
آن یکی تلاش میکند که عدم داشتن مدیریت میانی و عدم صلاحیتش را محرز و ثابت و توجیه نماید! یکی دیگر تلاش میکند خود را به شورای عالی استانها برساند تا در خارج از شهر و استان به اهداف و آرمان بی موضع خود موضوعیت ببخشد و یکی دیگر تلاش دارد این مقاصد را به ناکامی بکشاند! و دیگری غافل از تدوین برنامهی توسعهی همه جانبهی شهری برای ماندگاری صرفا ریاست و فقط یدک ریاست، حرص و جوش و ولع دارد.
در انتهای این بلبشو، هیچ یک توانمندی پیشبرد اهداف یک قدمی شهر را در خود نمیبینند و سعی دارند دور بطلانی بیسابقه از مدیریت شهری را برای این شهر بیافرینند.
جسارت دادن به خود برای نماینده مردم و وکالت گرفتن انجام تعهدات شهری برای شهری با قدمتی بسیار کهن و جمعیتی قریب به دویست هزار نفر، با سر دادن یک سری تیزر تبلیغاتی کذب و سخنان تکراری و حفظ کردن جملات ادبی و حماسی خاص انتخابات که هیچ یک قابلیت اجرایی ندارد، برای مردمان این شهر شاید چون داستان روباه و زاغ، کاری زشت و ناانسانی و نادیده گرفتن ( افوا باالعقود) باشد ولی دیر یا زود مانند اسلافش رسوا و سیه روی خواهد شد.
محصول و نتیجه و موضع کار تیم هیئت رئیسهی شورای فعلی تا حال چه بوده است؟!
کدامین برنامه و مصوبات شما عزیزان، چهره رنگ باختهی این شهر بی صاحب را اندکی التیام داده است؟!
تنها شاهکار این هیئت رئیسهی جدید خلق شهرداری با فارغ التحصیلی #برق بود که از شکه این انتصاب، برق از چشمان مردمان این شهر پرید!
ماندهایم که کدام رزومه پیشین و چه ویژگیهای منحصر به فردی از شهردار جدید، اعضای هیئت رئیسه شورای فعلی را به خود جلب کرده است که بعد از گذر چند ماه از تصدی شهردار، هیچ موضع و هیچ پروگرامی از ایشان ساطع نشده است؟!
نقطه شروع بدون کنکاش و جستجوی انتخاب شهردار سقز از زمانی آغاز شد که شورای فعلی تمام نداشتهها، گره کورها، بد شانسیها، و بیترقیهای سقز را از چشم شهرداران بومی میدیدند، برای همین هر گزینه غیر بومی و لو آنکه کارنامه بد اقبالی هم داشته باشد سزاوار این شهر نگونبخت دیدند!
انتخاب شهردار سقز توسط شورای ششم در حالی به وقوع پیوست که تقریبا نصف اعضای شورای ۳ به ۴ به دلایلی مخالف این انتخاب بودند، و جالب اینجاست طبق شنیدهها حال جبههی مخالفین شهردار، میل به کفهی سنگینتر سوق پیدا کرده و گویا کفه در حال سنگینتر شدن است، با این حال ظن بر آن میرود با عملکرد نداشتهای که از شهردار متصور میشود، عرصه بر وی تنگتر و وارد فاز دیگری از اتخاذ تصمیمات مخالفین میگردد.
نویسنده: بهنام نیک سرشت
- راز معابر مارپیچی شهرک کارکنان شهرداری شهرک دانشگاه سقز - شهریور ۲۰, ۱۴۰۳
- نظم و نظام در نظام مهندسی سقز لنگ میزند . . . - مرداد ۳۰, ۱۴۰۳
- دبیرستان پسرانهی انبیاء سقز به دبیرستان شاهد تغییر یافت . . ! - مرداد ۲۵, ۱۴۰۳