به بهانهی روز خبرنگار…
خبرنگار بودن و ادعای روشنفکری صرف بر جستارها و نوشتارها نیست… خبرنگار یعنی اعمال گفتهها و عملیاتی نمودن آموزههایی که برای آنها زمانی، زمان گذاشتهاید…
خبرنگاری یعنی احساس و تغییر آنچه در پیرامون شما دغدغه ایجاد کرده است، یعنی اثر گذاشتن شما بر حداقل نزدیکترین افرادی که با آنها مراودت دارید، روشنگری و باسواد بودن به مدرک گرفتن نیست، به درک و شعور اجتماعیاست… به بهانهی روز خبرنگار…
ما صرفا مدرک گرفتهایم، نه درکی از اجتماع و حقوق اجتماعی داریم و نه درک رخدادهایی که با سرعت نور شاهد فاجعه بودن آنها هستیم، تمام بحرانهایی که امروز در اجتماع میبینیم، بخشی اعظم آن را باید خبرنگاران روشنگر در مظان حل و تحلیل قرار میدادند و در قالب و وظیفه شهروندی، برای مرتفع نمودن و کاهش اثرات بحران، کنشگرانه در راه آن اقدام میکردند تا در پیشگیری از بروز برخی بحرانهای دیگر نقش آفرینی میکردند… به بهانهی روز خبرنگار…
با بروز بحرانهایی که پیرامون ما رخ داده و رخ میدهد، قبول کنیم یقینا ما خبرنگار و کنشگر نیستیم، ما واکنشگریم، منتظر وقوع خیلی از بحرانها هستیم و برای جمع کردن آثار بحرانها، لاکپشتی قدم برمیداریم…
مصداق چنین خبرنگاران خود کاریزما پندار در این شهر کم نیستند که در مواجه با بحرانها نه جرأت انتشار دارند! نه راهکار دارند نه راه فرار…
بحران و فاجعهها را با چشمان خود میبینند، گوشهای خود را پنبه میگذارند تا دستهایی به نشانه آمر و تحتالامر، فرمان نشر اخبار را اخذ نمایند، کنج عزلت را اختیار میکنند و در مصاف با بحرانها حرفها و نویسههای غیر واقعی و ناتمام دارند و خیالبافی و رؤیاپردازی، اساس و بنیان روشنگران شهر ما شده است…
جامعه شناسان ما که قبل از بروز بحرانها و خیلی از رخدادهای اجتماعی، باید کنشگرانه عمل کنند یا برای مقابله با بحرانها و برونرفت از اثار بحرانها باید تدابیر و چاره اندیشیها داشته باشند، در هالهای از سکوت و سرخوردگی فکری ظاهر میشوند، قبل از بحران حرفی برای گفتن ندارند و در حین بحران نیز عاجز از چارهای عاجل، و ناتوان از اظهار یک تحلیل اجتماعی هستند.
در این شهر با الهام از آقازادهها و وزیر زادهها، ما هم خود کاریزما نماهایی داریم که مطلقا امی و منفعل، فرمان شهر را در دست گرفتهاند و در جهت تعارض منافع، مصلحتها را با هاله یأس و ناامیدی، تار و تاریکتر نموده و با ستون حمایتی فرادستان، با آنکه خود منشأ فساد هستند، بی باکانه و بی رحمانه، گذار فساد را تا فراتر از مرز آستانه تحمل میکشانند و تمامی عقدههای انتخاباتی، ستادی و سیاسی خود را بر پیکر نحیف شهر فرو میریزند و تا سرحد ارضای امیال خویش، در جهت زوال و چپاول این بیغوله، چه خباثتها و خیانتها که نمیکنند!
چنین پیداست که هر یک از این کاریزما نماها علیالظاهر به دستههای رقابتی تقسیم شده و هر یک برای خود اشخاصی را سلیقهای و هدفمند وارد گود مدیریتی این شهر میکنند، تا بار دیگر انتخابات و مدیران نمادینی شهر کهن سقز را رقم بزنند.
کار به جایی رسیده است، که در سایه مدیران بی تدبیر دست پاچه، گروههایی از فیکمنهای سود جو و باجگیر، نبض نحیف شهر را میفشارند تا مسئولینی را به نماد پاسخگویی عوام فریبی و کاملا بی نتیجه و بدون خروجی حساب شده، به سخنان پرحاشیه بکشانند.
خبرنگار، باید بنگارد و تحلیل کند و حقیقت را فدای مصلحت نکند.
- راز معابر مارپیچی شهرک کارکنان شهرداری شهرک دانشگاه سقز - شهریور ۲۰, ۱۴۰۳
- نظم و نظام در نظام مهندسی سقز لنگ میزند . . . - مرداد ۳۰, ۱۴۰۳
- دبیرستان پسرانهی انبیاء سقز به دبیرستان شاهد تغییر یافت . . ! - مرداد ۲۵, ۱۴۰۳