به دور دست ها
خیره میشوم
و کرانههای اقیانوس
خورشید در حال غروب است.
من خود را در دور دست ها جا گذاشتهام.
میان بالهای مرغ دریایی
موج ها
قایق های مفقود شده
و ناکجا یافتنی که
جز افکارم به آن جا سفر نخواهی کرد.
همراه مرغ کوچکم
سوار بر قایق گم شده
با موج راهی سفر میشوم،
تا در شهر مه آلود افسانه هایم
به مقصود برسم.
روژان
Latest posts by نیشتمان قلم (see all)
- نامهای به مدیر کل آموزش و پرورش استان کردستان - آذر ۳, ۱۴۰۲
- عقدهها، حقارت و خودکمبینی خودکامگان - آبان ۲۱, ۱۴۰۲
- کردستان و گفتمان توسعه - آبان ۱۶, ۱۴۰۲