بیست روز خونین در جاده‌های مرگ برای سرمایه‌های مدنی اندیشمند

بیست روز خونین در جاده‌های مرگ برای سرمایه‌های مدنی اندیشمند

بیست روز خونین در جاده‌های مرگ برای سرمایه‌های مدنی اندیشمند

در تقویم بیست روزه، نخبگانی را در جاده‌های مرگ ایران از دست دادیم که هر کدام می توانستند در ساختن فردایی بهتر برای ایران نقش داشته باشند.

چهارده خرداد ماه، مینی بوس حامل حافظان محیط زیست انجمن ” سه‌وزی چیای مه‌ریوان”، چهار نخبه و کنشگر را در تصادف جاده مریوان_سقز از ما گرفت.

در سانحه دوم تیرما، اتوبوس حامل خبرنگاران حافظ محیط زیست که برای تهیه گزارش از دریاچه منحوس ارومیه عازم این مکان بود جنازه دو خبرنگار خبره را تحویل ملت داد. بیست روز خونین در جاده‌های مرگ برای سرمایه‌های مدنی اندیشمند

به فاصله ۱۲ ساعت از سانحه اتوبوس خبرنگاران در ساعت ۶ صبح روز سوم تیرماه اتوبوس حامل سربازان معلم در جاده یزد_دهشیر تصادف می کند و در این حادثه تلخ هفت جوان ناکام “سرباز معلم” را که برای گذراندن دوره از سیستان عازم شیراز بودند از دست دادیم.

بسیار عجیب است آیا صرف احضار رئیس سازمان راهداری به مجلس و گرفتن چند تعهد و بررسی در کمسیون عمران مجلس یا استیضاح وزیر راه که وقوع آن بعید به نظر می‌رسد، می تواند جان این نخبگان را به ملت ایران باز گرداند؟!
آمار روزانه تصادفات ایرانی میانگین کشته شدن ۷۰ تا ۸۰ نفر در روز و ۲۹ هزار نفر در سال را نشان می دهد که این فاجعه انسانی برابر است با یک جنگ تمام عیار یا تلفات یک زلزله ۸ ریشتری در یک شهر بزرگ ایرانی و آمارهای جهانی خارج از ایران می‌گوید به ازای هر ۱۰ هزار خودرو ۹ نفر انسان جان خود را از دست می‌دهند در حالی که در ایران این آمار به ازای این تعداد خودرو ۳۷ هزار نفر است.
آیا این زنگ خطر صدایی به اندازه ناقوس مرگ ندارد؟! بیست روز خونین در جاده‌های مرگ برای سرمایه‌های مدنی اندیشمند
آیا این تعداد کشته و زخمی که بسیاری از زخمی‌های آن جزء معلولین همیشگی جامعه هستند و کشته شدگان آن شاید می‌توانستند تغییر دهنگان یک اجتماع باشند یا خانواده‌هایی که اکنون بی سرپرست هستند و روح و روانشان از مرگ از دست دادن عزیزانشان دچار ناهنجاری شده است برای یک “چاره اندیشی” جدی در خصوص این کشتار بزرگ توسط پکیج کامل خودرو ایرانی و جاده ایرانی، کافی نیست؟.
برای گران شدن بنزین در یک شب، سران سه قوه گرد هم می‌آیند، آیا برای یک فاجعه انسانی به نام “تصادفات ایرانی” به اعلام وضعیت قرمزی که برای کرونایی که سرعت کشتار آن به نسبت، کمتر از تلفات حوادث جاده‌ای است، نیاز نیست و نباید سران سه قوه برای “پاندمی تصادف” هم نشست فوق‌العاده داشته باشند؟.

وزرای راه اگر این آمار را قبل از پذیرش پست وزارت مهم می دانستند و تحقیقی چند ساعته روی علل و اتفاقات پیش رو در جاده‌ها داشتند، یا این پست را نمی‌پذیرفتند یا بودجه این وزات‌خانه را برابر با وزارت دفاع مطالبه می‌کردند‌.

در حال حاضر تنها جنگی که بهترین و بیشترین سرمایه‌های انسانی را در ایران به کام کشتار بی رحمانه خود کشانده است، “جنگ راه و خودرو” ایرانی با هموطن ایرانی است.
چه زمانی این احساس ضرورت در یک تحول بزرگ برای نجات جان شهروند ایرانی در بحث تصادفات جاده‌ای در قوای سه گانه پیش خواهد آمد؟!

منصور شیخی

همچنین ببینید

لطفا جای خالی را با سردیس مناسب پر کنید . . !

لطفا جای خالی را با سردیس مناسب پر کنید . . !

لطفا جای خالی را با سردیس مناسب پر کنید . . ! جدیدترین شاهکار اجرایی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *