تراژدی مدیریت آموزش و پرورش استان کردستان
✍️حـــیدر بایزیدی؛
مشــاور شاغل در آموزش و پرورش منطقه زیـویه
▪️در آموزش و پرورش استان کردستان سالهاست كه مديران بی انگيزه و نابلد در سوداي مقام و منصب، نه از روي علاقه، علم و تجربه، بر مَسند مدیریت در آموزش و پرورش ( از مدیر کل گرفته تا مدیران میانی ) نشستهاند و هركدام ردي سياه از خود بر این پيكر نیمه جان گذاشتند و رفتند و نه تنها وزیر بلكه هيچ نهاد مربوطي از استاندار و نماینده مجلس گرفته تا رسانهها بر اين عملكردهاي به شدت متناقض و ضعیف این اداره کل نظارتي نداشتهاند. گويي آموزش و پرورش استان کردستان فرزند نابهنجار و مريضي است كه در گوشهاي رها شده و فقط بايد به آن آب و غذا داد تا تلف نشود . . !
جهت تایید این مدعا کافیست با مراجعه به متون مدیریتی ،عملکرد مدیریتی آموزش و پرورش استان کردستان را در چند سال اخیر با شاخص های ابتدایی مدیریت سنجید.
بر این اساس، یک مدیر کارآمد بر مبنای ویژگیهای زیر میتواند در عرصه اجرا و مدیریت عملکرد مثبت داشته باشد؛
– برنامه مداری
– قدرتِ تصمیم گیری و قاطعیت در اجرای تصمیم
– جامع نگری در انتصابها
– نظارت مستمر و کیفیت بخش و بسنده نکردن به مدیریت ایملیی واز راه دور
-ایجاد فضای باز اظهار نظر، انتقادپذیری و پرهیز از استبداد رای
– تربیت مدیران کارآمد و نظارت بر عملکرد آنان
– رفتار محترمانه و حمایتی با کارکنان
– بیان صادقانه محدودیتها و پوزش خواهی در صورت بروز خطا یا کاستی
و بسیاری از شاخصهای دیگر …
▪️حال با انطباق این، ابتداییترین شاخصهای مدیریتی با عملکرد آموزش و پرورش استان کردستان، متوجه خواهیم شد؛
زمانیکه در میان بهت و حیرت نخبگان و مدیران توانای آموزش و پرورش، مدیر کل جدید در دولت سیزدهم از سازمان حج و زیارت انتخاب میشود نباید انتظار می رفت که برنامه مداری بر مبنای رویکردهای آموزش و پرورش شکل بگیرد چه بسا در بسیاری از موارد برنامهها بیشتر بر مدار سازمان حج و زیارت چرخید!
– با توجه به فاصله بیش از یک دهه مدیر کل از آموزش و پرورش و عدم اِشراف بر برنامههای این حوزه، تصمیم گیری و قدرت اجرای تصمیمات به روشی زیر زمینی از حوزه اختیارات مدیر کل خارج و برنامه های خالصسازی و اغلب امنیتی مبنای بیشتر تصمیمات شد و مدیر کل نه تنها قدرت تصمیم گیری نداشت بلکه در برابر تصمیمات نادرست هم، مطیع و مجری محض بود!
– شایسته سالاری در انتصاب مدیران میانی استان جای خود را به تبعیت بدون چون و چرا مدیران از حلقه نفوذی اداره کل داد؛
مدیرانی که یک شبه بدون اینکه مدیریت در سطح یک آموزشگاهِ نرمال، را داشته باشند مدیر شهرستان شدند و یا مدیرانی که بدون تجربه یک ساعت کارشناسی بر مسند مدیریت آموزش و پرورش نشستند و یا مدیرانی که با تغییرِ رنگِ فوری، از مدیریت یک منطقه به منطقه دیگر کوچ کردند بدون آنکه عملکرد قابل قبولی داشته باشند نتیجه آنکه؛
عدم تخصص گرایی، تجربه گرایی و شایسته سالاری به تبع آن عدم تجانس مَسند نشینان مدیریت، با مفاهیم و دغدغههای آموزش و پرورش باعث عدم شکلگیری فهم مشترک و ایجاد سردرگمی، روزمرگی، دوباره کاری، دلزدگی و…شده است
– در چند سال اخیر شاهد کم رنگترین حضور مدیر کل در آموزش و پرورشهای تابعه مخصوصاً مناطق، بودهایم این در حالیست یک مدیر کارآمد باید با حضور خود، مشکلات و کاستیها را لمس و برای آن چاره اندیشی کند.
▪️کیفیت بخشی برنامههای آموزشی و پرورشی، کمبود امکانات و تجهیزات، کمبود نیروی انسانی، ساماندهی و سازماندهی نیرویهای انسانی، نارضایتی معلمان و اولیا همه و همه مسائلی هستند که نه مدیران یک شبه مناطق و نه مدیریت ایمیلی مدیر کل چارهساز آنها نبود و در بسیاری از موارد میطلبید شخص مدیر کل با حضور در مجمعها و انجمنها حداقل سنگ صبور بسیاری از رنج های آموزش و پرورش باشد
– مدیر کل مطیع و مدیران بدون تفکر، نطفههای تفکر انتقادی و فردیت را در آموزش وپرورش نابود میکنند و به تبع آن کنجکاوی و علایق و سلایق دانش آموز از بین میرود و او را هم مطیع، سر به راه، حرف گوش کن و با روحیه تقلید و تعبد بار می آورد. در حال حاضر در آموزش و پرورش استان کردستان اداره کل و منویات آنها عقل کل میباشند و مناطق صغیر و محجوزند که در تمام مراحل نیازمند نصیحت ها و تذکر های داهیانه اداره کل می باشند.
هر نوع انتقادی در چند سال اخیر از سوی معلمان منجر به برچسب زدن به آنان و محدود کردن آزادی عملشان در مدرسه و محیط آموزش و پرورش شد بی خبر از آنکه نابودی قدرت انتقاد و بیان معلم توسط ساختارهای کژ مدرن نظام آموزشی، دیر یا زود به حذف شجاعت دانستن و حرف زدن دانش آموز منتهی میشود.
تراژدی مدیریت آموزش و پرورش استان کردستان
– در حوزه تربیت بدنی هر چند عملکرد اداره کل تا اندازهای قابل دفاع است اما اگر از نخبگان و پتانسیلهای ورزشی در سطح استان به درستی استفاده میشد می توانستیم در سطح کشور حرف برای گفتن داشته باشیم.
▪️البته بیانصافی است اگر گفته نشود که؛
در طرحهای مثل جوانی جمعیت که آموزش وپرورش استان، در سطح اجرا، عملاً هیچ توانمندی خاصی ندارد، در جمع بندی مستندات، صورتجلسات، تصاویر و… عملکرد بسیار قابل قبولی داشته است!!
با این اوصاف روی سخنم با مراجع، مسولان و نمایندگان مجلسی میباشد که داعیه خدمت به مردم را دارند؛ با این وضعیتِ آموزش و پرورش چه كساني متضرر میشوند ؟
شما خادمان مردم!؟
وزیر آموزش و پرورش!؟
مدیرکل یا مدیران کل سنوات گذشته استان کردستان!؟
مدیران مناطق!؟
چه کسی . .؟!
اول و آخر از همه كودكان و نوجواناني متضرر میشوند كه نزديك به دو دهه از زندگيشان را روزانه هفت تا هشت ساعت در اين سیستم آموزشی سپري میکنند در حالي كه هيچ اختياري در انتخاب آن نداشتند.
▪️ذهنهاي شفافي كه به واسطه اين ناتوانی، ناکارآمدی و ناهمگونی مدیران سطح استان، درگير و دار آموزشهاي سراسر غلط آزمايشي وزارت، فرسوده می شوند.
دانش آموزانی كه بين محرومیت استان ، اشتباه مديران و جبر والدين، كودكي، نوجوانی و جوانی.شان قرباني ميشود.
حال نظر به تغییر دولت و ناکارآمدی آموزش و پرورش در سطح استان، تغییر نه تنها ضروری، بلکه حیاتی است.
اما اینکه چه نوع تغییری، در چه سطحی و چگونه باید انجام شود، منوط به یک نگرش همه جانبه و منطبق بر واقعیت های آموزشی و پرورشی درون استانی و برون استانی می.باشد اما واقعیت این است اولاً؛
با خوش رقصی مدیران کنونی نباید جای تغییر با ترمیم جابجا شود، ترمیم در ساختار کنونی آموزش و پرورش استان کردستان چاره ساز نخواهد بود و مدیران باید با تغییرات کنار بیایند!
ثانیاً؛ حال که اجتناب از تغییرات در آموزش و پرورش استان غیر ممکن است باید یاد آوری شود آموزش و پرورش به آرامشی اعتدالی اصلاحی نیاز دارد و این آرامش با نیروهای تندرو، دخمه اندیش و بد اخلاق نسبتی ندارد، ماموریت آموزش و پرورش تربیت نسلی آزاد اندیش، توانمند و شایسته برای فردا میباشد این یاد.آوری نیز در اجرای تغییرات نباید نادیده گرفته شود که آموزش پرورش؛ٓ چه در سطح وزارت و چه در سایر سطوح، ستاد انتخاباتی هیـچ جناح سیاسی نیست . . ! تراژدی مدیریت آموزش و پرورش استان کردستان
- وقتی مدرسه، نابرابری را تثبیت میکند . . ! - شهریور ۲۶, ۱۴۰۳
- پارک لاله سقز در معرض نابودی . . ! - شهریور ۱۲, ۱۴۰۳
- ۱۶۶ بار اهدای خون متوالی توسط فرد سقزی - مرداد ۲۸, ۱۴۰۳