زنان، در کمون پاریس و کمون(کومله) حقهی سورداش
ژنان، لە کۆمۆنی پاریس(۱۸۷۱- م ) و
کۆمەڵەی هەقەی کوردەواری دا (۱۹۲۰- م)
✍️ ایوب گزرانی
▪️۱)- بی گمان، هیچ جنبش اجتماعی اصیلی، در راستای تغییر وضع نابهنجار و ناعادلانه موجود، بدون همیاری و همراهی زنان نمیتواند وجود داشته باشد. هم ازاین رو، پیدایی جنبشهای کمونوار( کۆمەڵ ویست* ) و اشتراکی، بدون حضور و مشارکت زنان شدنی نیست. هرجا سخن از همبودگی، همزیستی و یکسانزیستی است، به ناگزیر جایگاه و پایگاه زنان برجسته می شود.
▪️۲)-حلقه کمونهای حقه (۱۹۲۰- م)، پنجاه سال پس از کمون مردمی و کارگری پاریس(۱۸۷۱)، در سال ۱۹۲۰-۱ م، در منطقه سورداش سلیمانیه ی کردستان، در دل طریقتی*معنوی، درجریان جنبشی دهقانی خشونت پرهیز، پدید آمد. شبکه وسیعی از کمونها، که به خلاف عمر کوتاه کمون پاریس، یک سده به طول انجامید. آزمونی طولانی از همبودگی و همزیستی اقتصادی، فرهنگی و معنوی، که میتواند از جهات و سویههای گوناگون، مورد بررسی و تدقیق قرار گیرد و نسل امروز پژوهشگران و کنشگران اجتماعی، از درس ها و تجربه های گرانبهای آن بیاموزد.
▪️۳)- با هم تفاوتهای بعضا ماهوی دو کمون، به لحاظ زمینههای تاریخی، اقتصادی (فرماسیون اجتماعی، مناسبات تولیدی) فرهنگی، معنوی و سیاسی و ژئوپولتیک ( به ویژه منطقه تحت فعالیت و نوع جنبش طبقاتی و اشکال مبارزه …) تا آنجا که به حضورزنان برمیگردد؛ همانندیهای بسیاری بین این دوذکمون میتوان یافت. نکته مهمی که هر گونه مقایسه و مطالعه تطبیقی بین دوکمون را دشوار میسازد. آوازه و شناختگی تجربه ی کمون پاریس و گمنامی، ناشناختگی و اطلاعات بسیار اندکی است که در باره کومله حقه – نسبت آزمون دورانساز کمون پاریس – وجود دارد. هردو کمون، به سبب نقش گسترده و عملکرد فعال زنان، جنبش های وسیعا و عمیقا اجتماعی بوده اند.
▪️۴)- تاریخ سده نوزدهم، هیچگاه، همیاری و همگامی با شکوه زنان کمون، در طول عمرکوتاه اما افتخارآمیزش را ازیاد نمی برد. اقدامات اشتراکی و دمکراتیک کمون، و دستاوردهای آن در طول دو ماه حاکمیت سوسیالیسم و دمکراسی ( اداره شورایی کارخانهها و مراکز تولیدی، خدمات اجتماعی: ممنوعیت کار شبانه، دستمزد برابر و… بخشودگی اجاره بها، مستمری به کودکان بی سرپرست، کوتاه کردن دست کلیسا از زندگی خانوادگی و آموزش دختران و زنان، لغو مجازات اعدام و ارتش دایمی و…) بی حضور موثر سیاسی نظامی، و پرشور زنان کارگر شدنی نبود. زنان در اولین گام پیروزی در برابر ارتش مسلح کی یر، تا اداره شورایی شهر پاریس و ایجاد تشکلهای صنفی و فرهنگی زنان، نقش آنها در گارد ملی و سازمان نظامی کمون و… بعضا کسب پست های نظامی بالا ..(.به عنوان توپچیهای نیروی هوایی، متخصصات توپخانه تامین کنندگان مهمات .) زنان برای مشارکت چه به عنوان پرستار و چه رزمنده در دفاع از کمون پیشقدم میشدند.
آفریدن لحظههای باشکوه همیاری و همگامی در خلق دستاوردهای ارزشمند و جاودانه آن سهیم و شریک بودند و متاسفانه در غروب خونین و غم انگیز این تراژدی عظیم بشری نیز.
▪️۵) در کوملهی حقهی سورداش، سهربهستی ژن (رهایی زن )، از آغاز، از شعارها و ارزشپایههای کمون دهقانی حقه بوده است. روح مادرانه حاکم بر کمونها، حاکی از حضور و محبت زنان بود که گسترش سریع مناطق حقه نشین را موجب میشد و سبب تسریع در پیویستن خانواده ی روستاهای مجاور، به شبکه ی کمونهای حقه میشد. زندگی اشتراکی در کمون که کسی چیزی را ملک شخصی نمیدانست و همه افراد و خانواده ها، از زمین و باغات و خاک تحت کشت و ابزار تولید گرفته تا دام و فراوردههای دامی و تولیدات کشاورزی، به یکسان توزیع و همه بنا به نیازهایشان بهره میبردند.
▪️۶) ازانجا که تصمیم گیری و تصمیم سازی در حلقههای کمون حقه شورایی بوده است و شورا در همه امور، مبنای هم اندیشی تصمیم گیری وبه طور مساوی و یکسان، نه فقط حق رای که حق کاندید شدن برای زنان قایل شد، در تاریخ صد ساله کوملهی حقه، می توان از زنانی نام برد که در نقش رهبری وذهدایت جنبش قرارداشتهاند. زنان در کمون یکسانزیستی حقه، از موقعیت و مرتبهای همسان با مردان برخوردار و بهرمند بودهاند. چه بسا همچون سر تکیه، در راس نهاد اجرایی -دمکراتیک و اشتراکی و شورایی روستا، موسوم به “تکیه” قرارداشتهاند. پس از سرتکیه میتوان از براسیار(پیک و حلقه رابط بین کمونها ) نام برد که ظاهرا هیچ زنی این مسئولیت را بر عهده نداشته است.
▪️۷) کم نبوده اند افراد و به ویژه زنانی که مورد تعدی و بی مهری قرار میگرفتند و از روستاهای پیرامون به کمونها پناه میآوردند و تنها تکیه گاه خویش را تکیههای کمون میدانستند و مطمئن بودند، آنجا مورد حمایت و مراقبت قرار میگیرند. این زنان بی خانمان، معمولا در تکیه ها اسکان مییافتند و در امنیت و حرمت روزگار میگذرانند.
تکیههای کمون، به ویژه ملک مشاع همه مردم روستا و محل گفتگو و مشورت و تصمیمات و چارهیابی مشکلات بودند که سرپرستی آن (سرتکیه) از طریق شورا و انتخابی بود و زنان در کمون یکسانزیستی حقه، چه بسا همچون سرتکیه، را از طریق راوتگبیر(راویژ) در نهاد دمکراتیک واشتراکی و شورایی روستا، میگزیدند. سرتکیه بالاترین مسئولیت در روستا شمرده می شد. لاجرم افراد باتجربه و کارآزمودهی کمون خود را برای این مسئولیت کاندید میکردهاند. با این همه، حتی در کمونهای روستایی، که سرپرستی تکیه با زنان نبود، باز این زنان بودند که نقشی مهم در تصمیمات و اداره تکیه و ساماندهی امور کمون و به ویژه مربوط به زنان داشتند. که نام برخی از آنها در اثنا بازگویی تاریخ کومله حقه، همواره برده میشود، و با افتخاراز آنها یاد میشود. زنانی که با اتکا به اصل “راوته گبیر”( هم اندیشی و شورا) با لیاقت و با رعایت اصول برایەتی – برادری- و خۆشکایەتی (متاسفانه، به خلاف “برادری” که اصطلاحی رایج و مفهوم است خواهری یا خواهرانگی، در فارسی، رایج و مفهوم نیست.) امور مختلف اقتصادی معیشتی و مشورتی مربوط به روستا را نظارت و هدایت میکردهاند.
میتوان تصور کرد که تکیهها کارکردهای مهم دیگری در راستای رفع تبعیض و اعاده حقوق برابر برای زنان و… به عهده داشته اند.
از نخستین زنان موثر در تکوین و پیدایی کومله حقه ( مادر وهمسر بانی کمون ) گرفته تا زنان نسل های بعدی کمون و در تصمیم گیریهای بزرگ و سرنوشت ساز جنبش دخالت داشته اند و طرف مشورت بنیانگذار کمون حقه و رهبران بعدی آن (مامه رضا و حمه سور و …) بوده اند.
▪️۸)در فرجام تلخ کمون مردمی پاریس نیز، درنبرد مسلحانه، در پیکار و دفاع حماسی هفته آخر حیات کمون، زنان دوشادوش مردان در دفاع از موجودیت و دستاوردهای کمون پیشگام بودند. چه بسا زنان کمونارد که در جنگ با مهاجمین مسلح، به همه گونه جنگ افزار، با ابتدایی ترین ابزارها به مقابله پرداختند. بعضا نیز جزآب جوش وسیلهای برای رویارویی و دفاع نداشتند. از زنان نامدار کمون میتوان از رهبر زنان رزمنده “لوئیز میشل” نام برد. برشت در نمایشنامهاش صحنه هایی پر شوراز دفاع جانانه و حماسی زنان کمون را جاودانه به تصویر کشیده است.
▪️۹) برآیند حضورپررنگ زنان در کومله حقه را، در جریان راهپیمایی پرآوازه گونی پوشان حقه، پس از دستگیری بنیانگذار کمونهای حقه، از سوی نو حکومت ساخته و دست نشانده بریتانیا درعراق، می توان به عینه دید:
الف) دستگیری بنیانگذارحقه و دیگر رهبران کومله در ۱۹۳۴- م، طوفانی گسترده از اعتراض و نارضایتی در میان پیروان فرزانه شدله، در زنجیره کمونهای روستایی به پا میکند. تا آنجا که مردان یکسانزیست حقه، گونی به تن کرده و این حرکت اعتراضی به راهپیمایی و تظاهرات وسیع و مسالمت آمیز چند ماهه در کشور نوظهور و بریتانیا ساختهی عراق میانجامد. و حکومت دست نشانده و استعمار پیر سراسیمه به مقابله با گونی پوشان دست از جان شسته برمیخیزند. قیام سفید و حرکتی اعتراضی خشونت پرهیزی که با راهپیمایی طولانی مائوئیست ها در چین همزمان است (۱۹۳۴) و دهقانان معترض ازهمه کمون های روستاهای مناطق سلیمانیه، اربیل و کرکوک و…به صورت خانوادگی، محل زندگی و دارو ندارد خود را رها کرده، مردان البسته خود را می سوزانند و گونی به تن کرده و به این جنبش اعتراضی خشونت پرهیز میپیونند. واقع این است که بدون تشویق و همراهی و همه جانبه زنان این حرکت اعتراضی تاریخی شکل نمیگرفت و تحقق نمییافت. زنان در این راهپیمایی چندین هزار نفری شرکت فعال دا شتهاند. از زنان حقه بسیاری میتوان یاد کرد که در این قیام سفید گسترده سهیم و همراه بودهاند. پیداست که سازماندهی چنین قیام مسالمت آمیزی که چندین ماه به طول انجامیده و همه اعضای خانوادههای کومله در آن شرکت کردهاند و سرانجام منجر به آزادی و بازگرداندن فرزانه شدله گشته و بدون از خودگذشتگی و جانفشانی زنان میسر نبوده است.
قیام گونی پوشان حقه، تنها جنبش اعتراضی مسالمت آمیز، در تاریخ کومله حقه نیست. که زنان به طور وسیعی، در آن شرکت جسته و بعضا نقش سامانده و رهبری آن را برعهده داشتند.
ب ) در دور دوم جنبش حقه ( پس از ترور شیخ از سوی دست نشانده رژیم ساخته بریتانیا، که رهبر خشونت پرهیز کومله شدله، از بیم واکنش قهرآمیز پیروانش حقیقت ترور و زخمی شدنش را، از اطرافیان نزدیکش نیز پنهان نگه داشت.) با رهبری مامه رضا، که اکنون خود را نه شیخ طریقت، بلکه رهبر معنوی – سیاسی یک جنبش سکولار و یکسانزیست میشمرد. افقی متفاوت یافت.
دومین قیام حقهها، در پی دستگیری مامه رضا (۱۹۰۵- ۱۹۶۱- م ) و دیگر رهبران جنبش، شکل گرفت. گ قیام اعتراضی گسترده تری که نزدیک به دوازده هزار نفر در آن شرکت جستند. این قیام در قیاس با قیام قبلی سازماندهی بهتری داشت، چون به سبب فعالیت بی وقفه گروههای دو نفره “براسیارها” در دوران رهبری مامه رضا، کمونهای حقه، شبکه وار، از طریق “براسیارها” باهم در ارتباط بودند. لذا شبکه کمونهای حقه، در واکنش به زندانی شدن رهبر معنوی اما انقلابی، سکولار و کمونگرا (کومهلویست )شان، (که متحدان نزدیک سیاسی اش را، در میان انقلابیون و چپ های رادیکال جستجو می کرد) این بار هماهنگ تر به میدان آمدند. در این قیام خانواده های حقه، از مناطق حقه نشین سلیمانیه، اربیل و کرکوک و… در آن مشارکت و همدلی فعالی داشتند. زنان سرتکیه (همچون ئاغا ژنه زێرینٍ و…. )به ویژه در این قیام ( راسانی سپی ) کارکرد و نقشی نمایان، در مراحل پرفراز و نشیب راهپیمایی داشتند. قیامی که روستای “یارولی” به محل گردهمایی هزاران نفری حقهها بدل شد. لذا این حرکت مسالمت آمیز ده هزار نفری ( که در تاریخ قیام های مردمی در منطقه جایگاه برجسته ای دارد) “قیام یارولی” خوانده میشود. چون در اثنا و در طی راهپیمایی معترضان هر یک چوبدستی ( موسوم به داره قوله – که همچون گونی، از نمادهای مبارزاتی کمون دهقانی حقه شمرده میشود) دردست داشتند. در تاریخ کوملهی حقه، باعنوان “قیام دارقوله” نیز از این تظاهرات یاد میشود. میتوان تصور کرد، در جریان ساماندهی و پیشبرد این قیام، بار اصلی این حرکت، بر دوش زنان بوده است. در جریان همین راهپیمایی دشوار و پر رنج، چند ماهه است که حقهها، مرارت و زیانهای مادی فراوانی را تحمل کردند. دختر رهبر جنبش(مامه رضا ) در طی این راهپیمایی جان خود را ازدست میدهد. یادمان و خاطرات هزاران زن معترض، به ویژه زنان سازماندهی این حرکت اعتراضی باشکوه (که با راهپیماییهای تاریخی پرآوازهای همچون راهپیمایی مائوئیست ها چین قابل مقایسه است ) هنوز الهام بخش حرکات اعتراضی تودهای، در عراق و منطقه میتواند بود.در میان زنان معروف حقه، گذشته از آمنه شدله و فهمیه اهل سلیمانیه ( مادر و همسر فرزانه شدله ) نیز میتوان از “ئاغا ژنه زێرینٍ”.و…. و دیگر زنان سرتکیهی کمونهای دهقانی حقه نام برد.
▪️۱۰) در بررسی کارنامه درخشان دو کمون پاریس و سورداش، نقش وجایگاه زنان، در هر دو جنبش برجسته و تعین کننده است. تا آنجا که هیچ بررسی و پژوهشی پیرامون دو کمون، بدون توجه به عملکرد زنان، واقعی نخواهد بود. تاریخ، بیدادگاه پس از کمون را ازیاد نمیبرد. زمانی که یکی از زنان کمونارد- موسوم به زن سرخ – حاضر نشد در دادگاه وکیل بگیرد و جسورانه، نه از خود و نه فقط از زنان کمونارد، بلکه از کمون دفاع کرد.
وی پس از شکست کمون در دادگاه گفت: من از خودم دفاع نخواهم کرد و نمیخواهم از من دفاع شود. من به به انقلاب اجتماعی تعلق دارم. حتی اگر زنده نمانم، فریاد دادخواهی و آتش انتقام من، خاموش شدنی نیست.
به رغم جانفشانی و دفاع حماسی زنان کمونارد، کمون پاریس در دفاع ار حقوق زنان ناپیگیر بود. کمون نه حق کاندید شدن که از اعطای حق رای به زنان سر پیچید. با این همه، زنان کارگر شکست کمون را شکست خودشان می دانستند.
یكسانزیست های حقە، در اوایل سده بیستم، در عرصه رهایی زنان پیشرو بودند. یکی از زنان حقه میپگوید، کوملەی حقه، “سەربەستی ژن ( رفع تبعیض از زنان )را نه همچون شعار، بلکه همچون امر واقع، متحقق ساختند. رهبران احزاب سیاسی، در ایدەی برابری زن و مرد و شعار “سه ربەستی ژن”، از تاریخ جنبش صد ساله کوملەی حقه، الهام گرفتەاند. هر چند در آن و اعطای حق برابر به زنان، در تشکیلات خود نیز، در مقایسه با کوملەی حقه، در عمل موفق نبودند.
*کۆمەڵویست : خوازیاری ژیانی بەکۆمەڵ
( کۆژیان )،” کمون گرا.
*طریقت نقشبندی ،یکسانزیستی و یکساننگری را شعار و خصلت نمای خود میدانست، و در
مقاطعی از تاریخ، بعضا، نقش ایدئولوژی طبقه فرودست جامعه و نیز کارکردی ضد استعماری، ایفا کرده بود. سپس با رهبری شیخ شهید شدله (۱۸۷۱-۱۹۴۲-م ) – که خود را آخرین شیخ و طریقه اش را پایان طریقت می دانست؛
”شیخ سرخ نقشبندی” ،فرزانەای ازخودرها فارغ ازهرگونه تمایل به داشتن ومالکیت.که درزندان وطی دفاعیاتش خود را «جوتیار»میشمرد یار غار محمود برزنجی در قیام علیە امپریالیسم بریتانیا
پیروانش را در عمل به احکام فقهی و شعایر مذهبی آزاد میگذاشت .
با بنیاد هشتن کوملەی حقه ، طریقەی اشراقی و اشتراکی خود را در راستای تعمیق مساوات طلبی اجتماعی و معنوی متحول ساخت. که پیداست خشم و خصومت نه فقط رژیم بورژوازی نوخاسته و وابستەی عراق؛ بلکه همچنین ،فئودال ها و مفتی های فقەزده و نیز سنت گرایان مدافع مردسالاری رابرانگیخت.
مامەرضا (۱۹۰۵ – ۱۹۶۱- م )رهبر بعدی در مسیر سکولاریزه و رادیکالیزه کردن هرچه بیشتر کوملەی حقه، پیش رفت. تا آنجا که همپیمانان سیاسی خود را در میان نیروهای چپ گرا و «کۆمەڵویست»*، جستجو می کرد .
- وقتی مدرسه، نابرابری را تثبیت میکند . . ! - شهریور ۲۶, ۱۴۰۳
- پارک لاله سقز در معرض نابودی . . ! - شهریور ۱۲, ۱۴۰۳
- ۱۶۶ بار اهدای خون متوالی توسط فرد سقزی - مرداد ۲۸, ۱۴۰۳