شاید افتادن درخت پارک مولوی، کار حضرت خضر باشد
یادداشتی مشترک از سردبیر و مدیر مسئول
همیشه همین است تا اتفاقی نیوفتد نه چیزی دیده میشود و نه صدایی آنچنان رسا از جایی بلند میشود، هرچند اگر مسئولی دلش نخواهد کاری را انجام دهد یا به پایان برساند نعوذ بالله، آیهای هم از آسمان برایش نازل شود، نمیکند و نمیشود و آنقدر آسمان را به ریسمان میبنند و پُتک بودجه و تحریم و ال و بل و جیمبل را توی سر مردم میزند که مخاطبش اشهدش را میخواند و هزار بار از خدا طلب توبه میکند که ای کاش دهانم میشکست و چنین کفری برای اصلاح امور از دهانم جاری نمیشد.شاید افتادن درخت پارک مولوی، کار حضرت خضر باشد.یاداشت مشترک از سر دبیر و مدیر مسِئول
به آن گوشه از پارک مولوی که میروی و اطراف اتاقک نگهبانی را دید میزنی، بجز خود نگهبان، همیشهی خدا چند نفر را که مسئولیت نمیدانم چی را برای ندانم چی در پارک مولوی بر عهده دارند و خدا میداند و کارگزینی که حقوق ماهیانهشان سرجم چقدر میشود، در حال نمیدانم چیچی میبینی، اگرهم هوا سرد و بارانی و گرم باشد که از داخل همان اتاق با شیشهی بزرگ صرفا محل پارک خودروها و رفت و آمد مردم را دید میزنند و یکی دوتایشان هم برای اینکه دماغشان با کف زمین مماس نشود مدام سرشان بالاست و مگر جرات میکنی بگویی؛ شما اینجا چکارهاید؟!
البته این چند نفر از آن چند نفر دیگر که مدام مشغول کار هستند و ترَکهای دستشان پینهی کار بسته است زمین و آسمانی فاصله دارند.
اینکه باید چه کارهایی انجام میشد تا آن درخت نمیافتاد را الاماشالا همه بلدیم، اما اینکه اگر به تریج قبای بالا تا پایین حضرات برنمیخورد، درد از اینجاست که هیچ کس سر جایش نیست و هیچوقت کار دست کاردان سپرده نمیشود چون اساسا کاردان نه سفارش دارد و نه رانت و فک و فامیلی در شورای شهر و فرمانداری و نهاد نظامی که برای کُپن خرج کنند.شاید افتادن درخت پارک مولوی، کار حضرت خضر باشد.یاداشت مشترک از سر دبیر و مدیر مسِئول
خلاصه شهرداری سقز، شلم شوربایی است که دیک آن روی آتش داغی است که ملاقهاش هم دست سه چهار نفر است و الحق برای صدها شهردار و شورایی، آش سرد در کاسه میریزند و بدون اینکه یک قاشق از آش را در دهانشان بریزند، دهانشان را تا فیها خالدون میسوزانند، گاها هم شهرداران و شوراییهایی هم هستند که از این آش سرد هم میخوردند و ادای دهان سوختهها را در میآورند و این است که همیشه یک پای شهرداری سقز از کانون تا کنون لنگ میزند و همهکارهی این سیستم گروه سایه است و سری از طناب این گروه هم مدام در دست ابر میزنشینان نامتخصص است و این پک کامل از حضرات، شورای شهر سایه هستند.
بگذریم که این مافیا سری به پهنای دو دهه و نیم دارد و داستانش را به یادداشتهای بعد میسپاریم.
یکی از دوستان تعریف میکند که همین سال گذشته بود که در پارک مولوی قدم میزدم و در یک آن شاخهی اصلی یکی از درختان که از تصویر آن مشخص است عمر کمی هم دارد به علت بار زیاد و عدم هرس شدن شکست و کنار سفرهی ناهار خانوادهای که زیر سایه آن تازه سفره تفریحشان را چیده بودند فرود آمد و خدا را شکر آسیبی به آنها نرساند و آن بندههای خدا از ترس تقدیر نه تقصیر بساطشان را جمع کردند و امنیت خانه را به پارک ترجیح دادند و رفتند.
خلاصه اینکه میتوانیم مثل همیشه خودمان را به کوچهی علی چپ بزنیم و بگوییم، همه چیز سر جای خودش بود و افتادن درخت روی سر آن مرحومه هم مانند ریزش تپهی خاکی پارک کوثر که در فروردین سال ۹۶ جان ۴ جوان ناکام را گرفت، کار حضرت خضر بود و امروز نه روزهای آینده هم که هر آن احتمال دارد بستر چهمِ ولیخان که سابقهی روشنی در نشست کردن دارد دوباره نشست و ریزش کند و سه پل اصلی بستر چهم سقز هم هنگام تردد خودروها و عابرین پیاده شکسته شوند و پل تقاطع غیر همسطح بلوار کوردستان هم که داستانها دارد دچار همین ویروس شود و یا بادی بیاید و یکی دوتا از همان المان انگشت شمار موجود در سطح شهر را روی سر شهروندان آوار کند و هزاران سوراخ سنبهی نگرفتهی دیگر که تا جان کسی را نگیرند، آب در دل مسئولان بلوف زن تکان نمیخورد، همه و همه حکمت الهیست و مامور و مسئول کشتار هر حادثهای مستقیما جناب خضر معزز است و در برابر مشیت الهی باید سر تعظیم فرود آورد.
تأسف بارتر از این حادثه، سخنان مسئولان ذیربطیست، که واژههایی چون حوادث غیر مترقبه، تقدیر و مقدرات و باید فلان حادثه رخ میداد و… به کار میبرند! پس مدیران شهری نظیر شورای شهر، شهردار، مشاوران معزول، معاون خدمات شهری، مسئولان زیباسازی شهر و فضای سبز و ستاد بحران باید چه هنگامی راهکار و الزامات شهری را اتخاذ نمایند که چنین حوادثی رخ ندهد؟!
پس این مسئولان گرانسنگ، دقیقا در کدام قسمت از بوم شهری به عنوان مسئول جلوس کردهاند که یک شهروند به این راحتی و با این حادثهی دردناک متاسفانه جانش را از دست بدهد؟!
تنها جملهای که برای این مسئولان بی مسئول میتوان به کار برد این است که؛ وجود و حضور هر یک از آنها با کالبد مقوایی تک تک درختان، تابلوها، نقاشیها و مجسمههای بیجان هیچ فرقی ندارند! یعنی مسئولان این بخش از فضای عمومی تقریبا هیچ کاره هستند و در ازای هیچ کاره بودنشان و صرفا در قالب ادعاهای پوچشان حقوق هم دریافت میکنند!
اندر میان این همه رئیس و مرئوس، یکی پیدا نشد که هنگام گشت و تفریح و قدم زدن در پارک شهر، نظری به این درختان کهن و برخی خشکیده بیفکند و راهکاری را قبل از حادثه ارائه نماید؟!
علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد؛ ضربالمثل نیست، پند و عبرتیست که میبایستی علاج آن توسط آن مسئول در این زمان به منصه مینشست نه هنگام و بعد از حادثه، قصه و داستانها تعریف نماید! شاید افتادن درخت پارک مولوی، کار حضرت خضر باشد.یاداشت مشترک از سر دبیر و مدیر مسِئول
حادثه اسفناک ناشی از نامسئولان شهر، پارک کوثر سقز که در سال ۹۶، چهار جوان سقزی را زیر آوار به کام مرگ فرستاد، کمتر از حادثهی اخیر نبود! حتی درست در پیرامون همان محل وقوع حادثه، نقاطی دیگر از این دست خطرها به چشم میخورد، ولی از آن هنگام تا حال هیچ اقدامی برای ترمیم یا تخریب آن قسمتها از سوی متولین صورت نگرفته است و انگار حوادث دیگری از این جنس رویدادها باید رخ دهد تا قهرمانان آوار بردار و الوار بردار شهرداری به عنوان ستاد ایجاد بحران، صرفا برای جمع کردن آثار وقوع حادثهها، حضور بهم رسانند.
معمولا برنامهها و تدابیر متولیان امر، قبل از وقوع حادثه باید راستی آزمایی شود نه هنگام ایجاد حادثه که دیگر انجام هیچ عملیاتی برای آن هنگام، قابل توجیه و جبران نیست.
حالا که بستر زمین خشک است و منافذ خاک رطوبتی در خود ندارد، مستعد وقوع سیلهای خطرناک است، هر آن ممکن است سیلی اتفاق بیفتد که برای جمعآوری آبهای سطحی شهر هیچ تمهیدی از طرف آن مسئول عمرانی اتخاذ نشده و برای هدایت آبهای سطحی هیچ مسیلی طراحی نشده است؛ به تعبیری در بخشهای حساسی از شهر، هدایت آبهای سطحی به بنبست رسیده است و مدخلی برای خروج ندارد و بدلیل ندانم کاری و نااهلی آن مسئول، جان دهها شهروند در تهدید مرگ است! علاج واقعهی سیل را قبل از وقوع آن باید کرد و گرنه همه میتوانند، صندلی چرخان خود را ساعتگرد یا پاد ساعت گرد بچرخانند!
به یاد دارم چند سال پیش، از یکی از معاونین وقت پر ادعای خدمات شهری شهرداری ( حال مشاور ) که وظایفش بی ارتباط با حادثهی کنونی هم نیست، سؤال کردم که برخی از نیروهای بخشهای مختلف شهرداری با روش سلیقهای و در عین حال، نابلد و ناسالم و بدون هیچ ملاحظاتی در بخشهایی منصوب شدهاند که هیچ ارتباطی با علم و حرفهی خویش ندارد! با قیافهای خودبینانه و متکبر و تهی از اخلاق و ادب، جواب داد؛ که بالغ بر ۹۰ درصد از نیروهای شهرداری با تأیید و سفارش بی ملاحظه وی منصوب شدهاند و با حالت افاده، مصداقا اشاره داشت که حتی آن کفاش و میوه فروش و آن عربدهکش خیابانی که احتمالا آنها را بشناسید با سفارش تامالاختیار بنده، به کار اداری گماشته شدهاند! به ایشان جواب دادم؛ پس به خاطر همین رویهی کاریِ ناسالم شما و امثال شماست که شهرداری آبستن انواع حوادث و بحرانهاست وهیچگاه عملکردی مثبت به خود نداشته و همواره شهروندان، شهرداری را مرکز وقوع انواع فساد یاد میکنند!
Latest posts by نیشتمان قلم
(see all)