علم بهتر است یا پارتی
علم بهتر است یا پارتی

علم بهتر است یا پارتی

علم بهتر است یا پارتی

« به مناسبت مرگ تراژدی مصطفی تیموری دانشجوی نخبه علم اقتصاد دانشگاه کردستان»

کردستان هم مانند دیگر استانهای ایران و فراتر از کشور، نخبه ها و برگزیده ها و فعالان عرصه علم و تکنولوژی را در قلب خود دارد، و آوازه نام آنها در بسیاری از دانشگاه‌های ایران و جهان با تفاخر و سرافرازی به پژواک درآمده است.
کوچر بیرکار( فریدون درخشانی) ریاضی‌دان کرد ایرانی( روستای نی مریوان) که حال شهروند بریتانیا است، در سال ۲۰۱۸ به دلیل فعالیت و پژوهش در زمینه هندسه جبری برنده مدال فیلدز شد، او دومین ایرانی است که توانسته این جایزه را از آن خود کند، جایزه‌ای که پیش از وی، مریم میرزاخانی به‌عنوان نخستین زن و نخستین ایرانی موفق به دریافتش شده بود، کوچر بیرکار در حال حاضر در دانشگاه کمبریج انگلستان به تدریس و پژوهش مشغول و با افتخار به عنوان اندیشمند سال ۲۰۱۹ انتخاب و معرفی شد

امثال چنین طلایه داران سایر علوم‌ در حال حاضر هم در ایران و هم در جهان وجود دارند که به دلایل برخی مسائل سیاسی و اجتماعی واحتمال حواله لیبل و برچسب ها از نام آنها صرف نظر می شود.
این مقاله به بهانه دانشجویی سقزی نوشته می شود که با بسیاری از مصائب و مصیب های شخصی و خانوادگی دست و پنجه نرم کرد و در رشته مورد نظر و دلخواه خود در دانشگاه کردستان به عنوان یکی از نخبه های علمی ادامه تحصیل داد، ولی در هم تنیدگی بسیاری از تنش‌های استرس‌زا و فشارهای مالی چنان زندگی وی را تهدید کرده بود که به تنش های روحی و تنیدگی بدل پیدا می‌کند.

مصطفی تیموری از دانش آموزان نخبه و فعال دبیرستان نمونه شهرستان سقز بود، چشم انداز فکری و‌ ایدئولوژی این دانش‌آموز الگو و‌ اسوه اخلاق و منحصر به فرد علمی فراتر از آنچه انتظار می رفت وی را پیش برد تا سرانجام در دانشگاه کردستان در رشته اقتصاد به ادامه تحصیل بپردازد، طی تحقیق به عمل آمده گویا این دانشجوی نخبه و فعال علمی،این رشته را هدفمند انتخاب کرده بود تا زندگی آتی خود را با علم اقتصاد پیوند دهد، به همین منظور با رغبت و انگیزه شدید این رشته را با معدل ” الف” ادامه می دهد .

علم بهتر است یا پارتی

ماجرا از زمانی آغاز می‌شود که تیموری از دانشجویان برتر وتراز اول این دانشگاه آوازه پیدا می‌کند و طی فراخوان گروه همکاری‌های علمی و بین‌المللی دانشگاه کردستان در دی ماه ۱۳۹۷ مبنی بر طرح تبادل دانشجو با دانشگاه اف اچ یوانیوم اتریش‌ جهت تحصیل در این دانشگاه به همراه دانشجویان واجد شرایط علمی ثبت نام می‌کند، تا در صورت قبولی جهت استفاده از گرنت Ernst Mach Garnt به دانشگاه اتریشی معرفی شود که تمامی هزینه‌های اقامت و تحصیل آن‌ها از محل گرنت اتریشی پرداخت می‌گردید و این شانس ارزشمندی برای تیموری بود که عزمی راسخ برای این شانس جزم کرده بود تا ازین طریق به اهداف و آرزوهایش جامه عمل بپوشاند

پس از بررسی درخواست‌های ارائه شده در کمیته ارزیابی متشکل از مسئولین آموزشی و روابط بین الملل دانشگاه، از دانشجویان منتخب دور اول (۳۵ نفر) آزمون زبان انگلیسی بعمل می آید، در مرحله سوم از ۱۵ نفر منتخب دور دوم مصاحبه تخصصی به زبان انگلیسی انجام می‌‌گیرد تا در نهایت تعداد ۸ دانشجو جهت استفاده از گرنت معرفی شوند، مصطفی تیموری پس ارزیابی و با آمادگی و مسلط بر مکالمه انگلیسی و اسپانیایی به مرحله نهایی( ۸ نفر) می‌رسد و با رضایت و اطمینان خاطر از آزمون علمی، خود را برای تحصیل در دانشگاه اتریش آماده می‌کند، چند روز قبل از اعلام نتایج، تیموری برخی اطلاعات شخصی خود را به دانشگاه ارسال می‌کند، در کمال ناباوری قبل از اعلام نتایج به وی اعلام می‌کنند که شما حذف شده اید!!

با اعتماد به نفس تمام، موضوع را پیگیری می‌کند و‌ سرانجام معلوم می شود که به ایشان دروغ گفته اند، و در واقع به این واقعیت می‌رسد که چنین برنامه و سیستمی را ابزاری بنام پارت حمایت می‌کند، ملاک درصد قبولی برای استفاده از گرانت باید از این گزینه‌ هم برخوردار باشد که مصطفی تیموری جوانی ۲۳ ساله، زاده شده یکی از روستاهای دیواندره ولی ساکن سقز بود، که تنها هدف ایشان صرفا ادامه تحصیل بوده است، باند و پارتی بازی را ا‌ولین بار تجربه می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که نمی‌تواند با یک سیستم اشتباه و غلط مقابله کند و فرار از این سیستم را ترجیح می‌دهد


دانشجویی که با محرومیت و فقر جنگیده است،ادامه تحصیل را با تمام قدرت و انرژی انتخاب می‌کند، تا جاییکه رکورد مطالعه خود را به بالاترین حد ممکن می رساند تا درصد موفقیت خود را به مرز حتمی و قطعی برساند، ولیکن به جایی می رسد که ملاک صرفا درس خواندن نیست، ابتدا سیستمی از دروغ پردازی و ریا و تملق را بایستی به خو و عادات خود اضافه نماید، مزید بر این عادات لازم است توأم با پاس کردن دروس اقتصاد ایران، با صنعت رانت و پارت هم آشنا باشد و قدرت چاپلوسی و چانه زنی را از این صنعت استخراج و استنباط نماید
مصطفی تیموری که از خانواده پاک و بی ریایی به دنیا آمده بود، چنین سیستمی برای ایشان قابل هضم و‌ سازگار نبوده، برای همین تصمیم بر انصراف از تحصیل می‌گیرد و‌ سرانجام از این وادی بیغوله و دنیای دروغ خداحافظی می‌کند

علم بهتر است یا پارتی

در رابطه با وقوع و آسیب شناسی این نوع تراژدی ها به مواردی چند اشاره می‌گردد؛
دانش آموزان مستعد، نخبه و هوشمند در مقاطع تحصیلی آموزش می بایست توسط مدیران آموزشی شناسایی شوند و ضمن مشاوره و آگاه ساختن و مسیریابی درست انها جهت انتخاب و تحصیل در رشته مورد نظر زمینه های انگیزه، رغبت، و هدفمندی آتی رشته تحصلی را برای این دانش آموزان خاص فراهم سازند، و در نهایت حمایت از دانش آموزان مستعد و نخبه و بعضا محروم و بی بضاعت تا ورود آنها به دانشگاه‌ باید در دستور کار مسئولان آموزشی قرار گیرد و حمایت از این نخبه های علمی در مقاطع تحصیلی دانشگاهی به عنوان سرمایه های انسانی و علمی ارزشمند از تمهیدات مسئولان شهری، استانی و منطقه ای باید باشد، تا مسیر علمی آنها اهداف زیربنایی سرمایه ارزشمند ملی را دنبال کند

و هستند دانش آموزانی که دارای بهره هوشی ممتاز و منحصر به فرد ولی از خانواده محروم و‌ بی بضاعت، که از هیچ ارگانی حمایت نمی‌شوند، استعداد و هوش آنها در مسیر صعب العبور زندگی به زوال کشیده شده که ناگزیر یا از تحصیل دست می‌کشند و به علت عقده موانعی که در طول تحصیل داشته اند به شغلهای کاذب و نه چندان مفید اجتماعی و بعضا پر خطر روی آورده یا فوقش بدون هیچ حمایت و امتیازی در یکی از دانشگاهها پذیرفته می‌شوند و‌ سرنوشت آنها مانند مصطفی تیموری رقم می‌خورد.

و هستند دانش آموزانی که تمیکن مالی تکیه‌گاه اقتصادی خوبی دارند، تمام مقاطع تحصیلی را با کلاس‌های تقویتی و کانون ها با هزینه های هنگفت به ثمر می‌رسانند، امکانات رفاهی فراتر از آنچه موفقیت آنها را تضمین کند در اختیار دارند، با آسایش کامل و بدون هیچ دغدغه فکری و مالی آن رشته‌ای را که خواسته اند ادامه می‌دهند، با این حال برخی از آنها با آنکه تمام شرایط رفاهی را داشته اند به سختی می‌توانند در زمره دانش آموزان و دانشجویان برتر باشند، چنین دانش آموزانی به خاطر داشتن شرایط امتیاز مالی در دانشگاه‌های غیر انتفاعی، آزاد و پردیس راحت می‌توانند در هر رشته ای ادامه تحصیل دهند، و این در حالی‌ست اگر حداقلی از این شرایط شامل حال دانش‌آموزان محروم و بی بضاعت می‌شد‌‌ در خوشبینانه‌ترین حالت با بهترین طراز و رتبه وارد یکی از دانشگاههای برتر می‌شدند…

علم بهتر است یا پارتی

و هستند دانش آموزان خاص سهمیه‌دار که در مراکز آموزشی از نظر درسی جزء برترین ها نیستند، ولی در بدترین شرایط علمی ( با جواب دادن چند سؤال تستی که بعضا دست به قلم هم نمی زنند) جزء برترین های کنکور هستند، بسیاری از این دسته ها همان متخصصان و پزشکان حال و آینده کشورمان هستند.
یکی دیگر از عوامل ایجاد تراژدی طبقاتی که به نوعی مردم را هولناک به هلاکت رسانده‌ است رانت و‌ پارت است که به صنعت بدل شده و این پدیده شوم نوظهور دامنگیر اقصی نقاط کشور شده است

در علم اقتصاد رانت درآمدی است که بی تلاش به دست می آید، رانت خوارها با استفاده از نفوذ سیاسی و اقتصادیشان یا از طریق آشنایان صاحب نفوذ به صورت غیرقانونی به منابع مالی و منافع شخصی دست پیدا می کنند و به کسب ثروت و قدرت می پردازند، در حال حاضر رانت خواری پدیده ای است که در حال آسیب وارد کردن بر بخش های اجتماعی و اقتصادی‌‌ کشور است، بنابر نظر اقتصاددانان، درآمدهایی که خارج از فعالیت های مولد اقتصادی و با بهره گیری از قدرت و نفوذ سیاسی یا اقتصادی حاصل میشود همیشه به عنوان آفتی برای هر کشوری به شمار میرود مصداق بارز این کلام همان “رانت و رانت خواری” می باشد.


پارتی بازی یا روابط به پایمال کردن حقوق شهروندی و انسانی می انجامد، چرا که میان افراد با حق و شرایط انسانی و فردی یکسان، تفاوت ها و عدم توازن های غیرموجه و نامتناسب ایجاد کرده و افراد را از شرکت در یک رقابت سالم و منصفانه و قرار گرفتن در جایگاه شایسته آنها باز می دارد.
پارتی بازی می تواند به طور قابل توجهی بر اراده و اعتماد افراد جامعه تاثیر بگذارد،به گونه ای که حتی در مواردی که گزینش افراد به صورت کاملا منصفانه و عاری از هرگونه روابط صورت می پذیرد، بیشتر مردم به سبب پیشینه و زمینه ذهنی که پارتی بازی را عامل موثر و حاکم در گزینش می پندارند ، علی رغم داشتن تخصص از ورود به چنین عرصه هایی چشم پوشی می کنند؛ و نتیجه اینکه هم آنها با وجود تحصیل و داشتن تخصص از رشد اجتماعی باز می مانند و هم جامعه از تخصص و مهارت های آنها بی بهره می ماند.

شوربختانه در جای جای این سیستم، رانت ریشه دوانده است، باند‌بازی، پارتی‌بازی و سفارشات نافذین سیاسی، آفتی جدایی‌ناپذیر از سیستم شده است که کماکان باعث پایمال کردن و تضییع احقاق و مطالبات بسیاری از عوام گشته است، این آفت کرونایی دیگر است که چون توده‌های احقاف در بدنه سیستم بسی از احقاق را در هاون می کوبد، در موسم انتخابات که جناح‌های سیاسی و ستادی قدرت به دست میگیرند، رانت و پارت ها به شکل متداولی قد علم می‌کنند و خیلی از مناصب علی رغم شایستگی‌ها انتصاب می‌شوند نه انتخاب…

لذا باید گفت این صرفا تضییع حقوق انسانی نیست که در حسرت و توصیف این کابوس‌ها بسط پیدا کرده است، بلکه نیروها و سرمایه‌های انسانی ارزشمند، آنهم در لابه‌لای مقالات و کتب تخصصی، مهجور و ناشناخته می‌مانند

مصطفی تیموری از سرمایه‌های ارزشمند این دیار بود که زمان و مکان و انرژی و افکارش را وقف تحصیل کرده بود، ضمن تحمل مصائب طاقت فرسایی که داشت ذهن و افکارش با چنین سیستمی عجین نشده بود، غیر از فرار از این وادی چاره ای دیگر نداشت.
به قول ریاست و‌ معاون و اساتید دانشگاه کردستان مصطفی تیموری یکی از نخبه‌های علم اقتصاد بود که در آینده ای نه چندان دور در زمره یکی از اقتصاددانان کشور به شمار می‌رفت.

علم بهتر است یا پارتی

آنچه مایه تأسف و تألم است که از طرف هیچ مسئولی اعم از فرماندار، نماینده مجلس، آموزش‌ و پرورش و پارلمانان محلی برای درگذشت این جوان ناکام و نامراد پیام تسلیتی صادر نشد، زیرا چنین ضایعه‌ای در موضوعیت آنها نمی‌گنجد و قابل رصد نیست..
از هیچ مسئولی اندک همت مسئولانه‌ای من‌باب کرامت انسانیتش یا حفظ و نگهداری منصبش، متن تسلیتی برای آرامش خاطر خانواده این مرحوم ساطع نشد، چنان این ضایعه دردناک، مسکوت و بی صدا به لفافه کشیده شد که بیم آن می‌رفت حریم و مقام مسئول یا مسئولانی مخدوش گردد.

سایت خبری نیشتمان مدیا این شوک غم‌انگیز و دل‌افگار درگذشت مصطفی تیموری دانشجوی نخبه علم اقتصاد دانشگاه کردستان را به خانواده داغدارش، به جامعه دانشگاهیان، دانشجویان تسلیت و تعزیت عرض نموده و امیدواریم وسعت صبر این خانواده معزز به ویژه پدر کوه رنجشان به اندازه دریای غمشان باشد و از خداوند منان برای آن مرحوم علو درجات و رحمت واسعه الهی مسئلت داریم.
روحش شاد و یادش گرامی…

همچنین ببینید

پارک لاله سقز در معرض نابودی . . !

پارک لاله سقز در معرض نابودی . . !

پارک لاله سقز در معرض نابودی . . ! یکی از شهروندان شیفته‌ی طبیعت و …

2 نظر

  1. ئاله کوک _صادقی

    از دوستان وهمگروهی های عزیز،درخواست پیگیری ومطالعه ی این زجرنامه ی تلخ را در سایت مربوطه”نیشتمان میدیا”دارم که خالی از تاثر وتجربه نیست!!

    🔹بنده آزار ورنج این مرحوم(خصوصا خانواده داغدارش) ونمونه های اینچنینی جامعه(زنده یا خفته درخاک)را با تمام وجود دیده وحتی حِس کرده ام.

    ✔️صدالبته هیچگاه حرکت”انتحار”را قبول ندارم چراکه نویسنده ی عزیز مطلب جناب”نیک سرشت”،درشروع دلنوشته خود،به همشهری جان و عزبزم”جناب درخشانی”(کوچر بیرکار)اشارت فرمودند که در فراسوی فقر،نداری وناعدالتی ها دست از آرزوهایش نشُست و اینک…..!!(پس خیلی جا برای ماندن و پریدن داریم،هیچگاه نگران متری خاک برای مُردن نباشیم)

    🔹اما قصه ی پُر غُصه ی امثال مرحوم تیموری ها(زنده ظاهری یا مُرده ی واقعی)غیره قابل کِتمان و فراموشی نیست،مخصوصا” تلخی برخورد سلیس،آسان وکنار گذر نخبگان(مسولان،نماینده گان مجلسین_شورا،امام جمعه،مردم و…) از کِنار این تراژدی ها(!!)که جای ایست و پرسش دارد…..
    🔘انگار “نُخبه کشی”عادت زشت همگانی_مان شده است!!
    👈لطفا آسان از کنار آزار_درد و حِرمان همشهریان خود نگذریم که دُنیا بدجور “دار مکافات” دارد و اگر خدای ناکرده روزی_روزگاری برای خودمان پیش آمد،بدجور تنها خواهیم شد!!

    🔸سخن آخر آنکه،”عدالت تحصیلی”اصل،آبرو وپیشانی هر نظام وحکومتی محسوب میشود،(حتما_یقیینا”)خیلی زود فاتحه ی سیستم وحکومتی خوانده خواهد شد اگر فاتحه ی عدالت تحصیلی در آن نظام خوانده شده باشد!!(قابل توجه ی مسولان نظام مستقر کشورم از صدر تا بدر)

    ✍با تاسف و تسلیت_ئاله کوک(صادقی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *