انحصار وراثت مدیران موروثی/ سقز هوای تازه می‌خواهد

انحصار وراثت مدیران موروثی/ سقز هوای تازه می‌خواهد

انحصار وراثت مدیران موروثی/ سقز هوای تازه می‌خواهد

انحصار وراثت مدیران موروثی/ سقز هوای تازه می‌خواهد

برای شما هم جالب نیست، اینکه دولت‌های اصلاح و اصول و غیره می‌آیند و می‌روند اما آقای مدیر حتی صندلی زیرش هم عوض نمی‌شود؟!

این موضوع سرهم ۱۰۰ تا سوال بی جواب پیش می‌آورد که نکند سر مکانیزم بعضی از سازمان‌ها به جایی غیر از دولت وصل است که رئیس جمهور و وزیر و استاندار و ریز و درشت با هر آمدنی، رفتنی دارند اما بعضی از مدیران انگار قباله از آسمان گرفته‌اند که اگر کسی به آن‌ها بگویید؛ شما هم صندلیتان را تر و خشکی کنید و تکانی به خودتان بدهید و جای دیگری و اداره و موقعیت دیگر یا زبانم لال تنزلی بگیرید، سریع دست در جیبشان کنند و نشان مخصوص را بیرون بیاورند و بگویند؛ این نشانِ میتی کومان است، احترام بگذارید!
این هم فدای سرشان، تعدادی از آن‌ها ماندنشان هیچ که پر از وراثت و خلعت و میمنت و مبارکیست، ادعای مدیر کلی در استان را هم دارند و انگشت به گوشه سبیل می‌کشند و جلو آینه می‌روند و می‌گویند؛ چطورم؟!

گاهی کار از تخصص می‌گذرد و تعهد رکن اصلی ماندگاری بر پشت میزهای مدیریتی می‌شود، اما چه تعهدی؟ تعهد به توسعه یا تعهد به نگهداری اوضاع؟ یا تعهد به کم خواهی از منابع و بودجه؟ یا رد نکردن گزارشات از اعتراض شهروند به تمامی ابعاد و عملکردهای سازمانی؟

در شهر سقز مدیرانی داریم که سابقه نشستن روی صندلی مدیریتشان به ۱۵ سال هم می‌رسد و به قول معروف، توپ هم تکانشان نمی‌دهد و کافیست دستی به دل پر خون زیر مجموعه و شهروندانی که در سیستم تحت مدیریتشان مشغول خدمات گرفتن و ارایه خدمات هستند بزنید تا جگر زلیخا را وسط میدان بریزند.انحصار وراثت مدیران موروثی/ سقز هوای تازه می‌خواهد

تعدادی “مسئول جماعت” که از خدا می‌خواهند رسانه سمتشان نرود و آن‌ها را به چالش نکشد. انحصار وراثت مدیران موروثی/ سقز هوای تازه می‌خواهد

کلا مکانیزمی به نام جلسات پرسش و پاسخ و مناظره با شهروندان و نشست با رسانه، در سیستم مدیریت سقز تعریف نشده است که اگر خدای نکرده چنین اتفاق ناخوشایندی برای یکی از ادارات و سازمان‌ها یا شرکت‌های زیر مجموعه وزارت نیرو بیفتد، احتمالا ساحت مقدس دولت، متزلزل شده و پرده تابو از دیوار بین مردم و مسئول خواهد افتاد و چاره‌ای جز شکایت از شهروند و رسانه و پناه بردن به پشتیبان، باقی نمی‌ماند.
مثل شکایت‌ها و تهدیدهایی که مدیران قامت بلندِ خوش رایحه‌ی دولت قبل، از رسانه و شهروند و فعال اجتماعی دریغ نکردند و تا این لحظه هم که چشمشان دنبال دقیقه شمار ساعت‌های مارکدارشان برای لحظه خداحافظی است، پروند‌ه شکایت‌ها و گزارشاتشان را در زونکن روی میزشان جلو چشم گذاشته‌اند که محکومیت و خاموشی صدای اعتراض و حق‌خواهی‌ متشاکیانشان را ببینند.

اگر رمز ماندگاری یا بالا انداختن دماغتان برای شهروند و ارباب رجوع، موفقیت در شبکه مدیریتتان است چرا بیلان عملکرد و طرازهای مالی را جلو چشم عموم نمی‌گذارید تا ببینیم کُت تن کیست؟!
چرا سیستم مدیریتتان را در سامانه‌ای جامع و شفاف، تعریف نکرده‌اید تا شهروند و رسانه تراکنش‌های روزانه شما را ببینند و اگر همه چیز بر روال درست است، چشم بدخواهان کور شود؟!

سیستم مدیریت، نیاز به نفس کشیدن دارد، نیاز به تغییر در زیرساخت‌ها و تعاریف جدید در نیروی انسانی و خط مشی‌های شهروند مدار دارد، نیاز به از بین بردن شعاع‌های تحت تکفل و ایجاد موازنه بین ارزش‌ها و حقوق شهروندی دارد.

تغییر چرخه مدیریت چند دهه‌ای و سهیم کردن شعور عمومی در انتخاب مدیران، تولیدگر اعتمادی خوشایند و استنشاق هوایی تازه برای مردمان لایق این خاک و بوم است.

منصور شیخی

همچنین ببینید

خطاب به ریاست محترم ورزش و جوانان سقز

خطاب به ریاست محترم ورزش و جوانان سقز

خطاب به ریاست محترم ورزش و جوانان سقز گلایه چندباره ورزشکاران و ورزش دوستان مدت‌هاست …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *