صدای این دُهُل صدای خیر خواهی نیست . . .
ئاوات از ئازاد پرسید شنیدهای “شرف الدین” در حال جمع کردن خیرات برای کسانی است که در حادثه “کوران” چشمهایشان را از دست داده اند؟!
می گویند در میان آنها خانوادههایی هستند که همگی کور شده اند و دیگر هیچ چیزی را نمی بینند حتی برای انجام امورات روزانه خود، به مشکل خورده اند.
تازه شنیدهام چون همه در یک منطقه ساکن هستند دزد وارد خانههایشان می شود و از آنها با خیال راحت دزدی می کند، آخر این دزدهای بی شرف هم میدانند آنها کور هستند و جایی را نمی بینند، به راستی که شرف جای خود را به پول داده است، حتی مهم نیست از کور دزدی کنی، مهم به دست آوردن پول است.
خدا شرف الدین را حفظ کند، همه به او اعتماد دارند، خیلیها هم پشت سرش نماز می خوانند، تازه خیلیها هم بچههایشان را برای یاد گرفتن درس و کتاب پیش او می فرستند. صدای این دُهُل صدای خیر خواهی نیست . . .
ئازاد که از صحبتهای او تعجب نکرده بود و می دانست ئاوات عقلش را از عدسی چشمهایش می گیرد، گفت؛ ئاوات،
فریبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوچه مطربهای شاباشگردان عوام فریب را نخور، مگر یادت رفته، زمانی کسانی بودند که با کامیون، برای همین جماعت که امروز کور شده اند نان و برنج و خرما می بردند و جایی هم اسمی از آنها برده نمی شد.
ئازاد رو به شهر کرد و گفت؛ صدای این دُهُل صدای خیرخواهی نیست ، صدای ناقوس کلیسای مافیاست، صدای قرچ قرچ کردن ریشههای فساد و تنیدن آن در خاکِ خوش باوری مردمی است که دیگر شانهای برای گذاشتن زیر دیوار نامردی که رویشان نریزد ندارند. صدای این دُهُل صدای خیر خواهی نیست . . .
لباس روشنفکر را بر سر دار رندی کردن و بد صفتان “میرزا بنویس خودکاریزما پندار” را سپهسالار کاروان خیّران کردن، سرزمینی را به قربانگاه کفتارها خواهد برد.
خدا هم از دست این جماعت به ستوه آمده، با نام و نشانی او هرکاری برای گرفتن قدرت می کنند.
- تاکسیهای اینترنتی،ناجیان حمل و نقل درون و برون شهری - اسفند ۲۵, ۱۴۰۲
- گاو شیرده، گوسفندان شیربرنجده . . . - اسفند ۱۲, ۱۴۰۲
- حجاببانها، درد یا درمان؟!چرا کسی آنها را گردن نمیگیرد - آذر ۷, ۱۴۰۲