پدر باور کن مهم نیست
مهم نیست درآمدت به خرج سر ماه می رسد یا نه
مهم نیست نمیرسی ریشهایت را بزنی و گاه گداری سفیدیش دلم را خالی می کند
مهم نیست خسته ای و حوصله حمام کردن نداری و به اصرار مادر دوش می گیری و به زور دو بار ادکلن را رویت اسپری می کند پدر باور کن مهم نیست
باور کن وقتی کفشهای خودم را پایم می کنم و چشمم به کفش های تو می افتد می خواهم زار زار گریه کنم، عکس جوانی هایت را دیده ام که گرد روی کفشت نمی نشست، باور کن خودم عاشق واکس زدن کفش هایت هستم، اصلا هم اذیت نمی شوم
مهم نیست من و خواهرم باید مدام چشممان به چین شلوارت باشد که نکند کج و کوله باشد و برایت صاف و صوفش می کنیم
این را هم مطمئن باش دخترت هیچ وقت از اینکه نمی توانی برایش جهاز جمع و جور کنی دلگیر نیست
هیچ کدام از این ها مهم نیست، تو فقط باش و سر سفره با ما بشین، دست های زبرت را مثل همیشه وقتی فیلم نگاه می کنیم روی گونه هایم بکش، هیچ چیزی نمی خواهم
ما فقط تو را می خواهیم
خود، خود، خودت
- تاکسیهای اینترنتی،ناجیان حمل و نقل درون و برون شهری - اسفند ۲۵, ۱۴۰۲
- گاو شیرده، گوسفندان شیربرنجده . . . - اسفند ۱۲, ۱۴۰۲
- حجاببانها، درد یا درمان؟!چرا کسی آنها را گردن نمیگیرد - آذر ۷, ۱۴۰۲