یکی فرمان از دست اینها بگیرد
هر بار که با خودرو شخصی در شهر دوری میزنید، با آنها روبرو میشوید، سرعت
و سبقت در خیابانهای کوچک شهر، بوقهای مکرر، صدای موسیقی گوشخراش، گاها بدون پلاک و گاهی وقتها هم حس بازی جیتیآی گرفتهاند و از سیستم دودزا و حتی میخهای سهپایه برای پنچر کردن خودرو پشت سر هم استفاده میکنند.
خوب که دقت کنید رنج سنیشان از ۱۶ تا ۲۰ و خوردهای بیشتر نیست.
همین روزها بود که پشت سر یکی از این جیمز باندها حرکت میکردم، پلاک نداشت و با حرکاتش معلوم بود دنبال ماشینی میگشت که سر به سرش بگذارد، عمدا خودم را به کنارش رساندم و نگاهی به او انداختم، فکر میکنم ۲۰ سالی سن داشت، به پشت چراغ قرمز بلوار سیلو رسیدیم، با دست اشاره کردم که شیشه را پایین بده، پایین داد و با حالت تهاجمی گفت؟ بله
گفتم؛ خودت خوشتیپ، ماشین خوشتیپ، موسیقیت باحال، پلاکت رو برا چی کندی؟
خندید و گفت؛ همینجوری عشقی، اینجوری هر کاری دلم بخواد میکنم، پلیسارم جا میذارم و در میرم، اونام با یه سمند زپرتی که دنبال من نمیوفتن، موتورمم ۱۶ سوپاپه فوقشم دنبالم کنن، دودمو باز میکنم و دِ برو که رفتیم.
گفتم؛ ماشالا پکت کامله، اونوقت اگه در حین فرار به بچهای، کسی، زدی چی؟ یکی فرمان از دست اینها بگیرد
گفت؛ شما نترس، انقد وارد هستم به کسی نزنم، میخوای امتحان کنیم؟
گفتم؛ چرا، میترسم ولی ای کاش قبل از اینکه مشکلی برات پیش بیاد، سرت به یه چیزی بخوره و نه خودت و نه خونواده دیگهای رو گرفتار نکنی.
چراغ سبز شد، بوق زد و رفت و از دیدم محو شد. یکی فرمان از دست اینها بگیرد
چند وقت پیش دوستی تعریف میکرد که به جلسه امتحان گواهینامه رفتم و بعد از اینکه افسر مربوطه از هر ۴ نفرمان امتحان گرفت، گفت: اگر کسی با من به آموزشگاه بر میگردد پیاده نشود.
ما هم پیاده نشدیم و با ایشان به سمت آموزشگاه حرکت کردیم.
وقتی دنده را عوض کرد و حرکت را شروع کرد با ذوق خاصی گفتم؛ جناب سروان کمربندتون؟!
از آینه نگاهم کرد و گفت؛ من میتونم بدون کمربند رانندگی کنم.
تعجب کردیم و چیزی نگفتیم.
به زیر پل غیر همسطح بلوار سیلو رسیدیم و خواستیم زیر پل را به آن سمت خیابان رد کنیم، ایشان خلاف مسیر خود، وارد لاین مخالف شدند، همزمان هر ۴ نفر گفتیم؛ جناب سروان خلاف میروید، با صدای بلند گفت؛ مگه نگفتم من میتونم؟!
فارغ از تایید گفتههای این دوست، اما اگر این موضوع واقعیت داشته باشد آیا میتوانیم در خصوص موضوع اول و رانندگان خطر آفرین و بی قانونها چیزی بگوییم؟!
جناب سروان! اگر این نویسه را مطالعه میکنید و وجدانتان حرفهای این شهروند را تایید میکند خوب دقت کنید، شما در برابر جان تمامی کسانی که با تایید شما پشت فرمان اتومبیل مینشینند و رانندگی میکنند مسئولید، شما به طور غیر مستقیم در برابر تصادفات و تلفات جانی و مالی ناشی از بی دقتی این افراد و دیگرانی که بی گناه در تصادف با آنها جانشان را از دست میدهند یا نقص عضو میشوند مسئولید.
تصمیم با شما شهروندان عزیز است، یا پیه هر اتفاقی را در شهری با این وضعیت رانندگی و راهنمایی به تن بمالید یا اگر راه چارهای به ذهنتان خطور کرد آن را اطلاع رسانی کنید تا بلکه به جان و روان استفاده کنندگان از خودروهای خانوادگی کمکی کرده باشید و آنها هم بتوانند بدون استرس در خیابانهای این شهر رانندگی کنند.
اینجاست که باید گفت؛ رانندگی، بیشتر از آموزش، شعور میخواهد.
- حجاببانها، درد یا درمان؟!چرا کسی آنها را گردن نمیگیرد - آذر ۷, ۱۴۰۲
- پرده ی آخر… - مهر ۲۲, ۱۴۰۲
- آرمیتا گراوند ،سوالی که باید واضح به آن پاسخ داد - مهر ۱۵, ۱۴۰۲