اعصابم خورده، دارم دیوانه میشم/پارت دوم
بلوار کوردستان، محله نشمیلان
خانواده ای که به تازگی دو نفر از عزیزانشان را به خاطر کرونا از دست داده اند و سرپرستی ندارند و برای تامین مایحتاج و لزومات روزانه در مضیقه هستند. اعصابم خورده، دارم دیوانه میشم/پارت دوم
دختر بزرگ خانواده؛ قبلا که سایه پدرم بود حداقل سرمون بلند بود و دستمون رو به طرف کسی دراز نمی کردیم هرچند داغ فوت برادرم که با تصادف جوانمرگ شد پدرمو از پا درآورد ولی بازم چراغ خونه روشن بود، مطمئنم مادرمم با کرونا فوت نکرد، داغ پدر و برادرم زجرکشش کرد. دارم دیونه میشم آخه من چیکار کنم تا کی دستمو به خاطر خواهر و برادرم سمت فامیل دراز کنم؟ خدایا ما سه نفرم بکش، ما که زنده نیستیم فقط نفس می کشیم.
منزل پدری
مادرم ساعت ۱۰ شب در حال بررسی قرص های مصرفی روزانه.
توی قرصهاش قرص خواب دیدم و گفتم مادر چرا قرص خواب مصرف می کنی؟
گفت؛ به خدا دیگه شبا خواب ندارم، قندم رفته بالا، پام درد می کنه، هرچی فکر میکنم پدرت می تونست بیشتر زنده بمونه ولی نبود امکانات پزشکی باعث شد فوت کنه، پسرم این روزا بیشتر کسایی که می شناسم، قرص اعصاب مصرف می کنن آخه همه گرفتارن دارن دیوانه میشن.
شاید با به تصویر کشیدن اوضاع روزهایی که در آن هستیم با ده مثال از سریالِ “همه داریم دیوانه می شویم” در سینما ایران، نتوانسته ایم ده هزارم از مشکلات روزمره اجتماع ایرانیان را نشان بدهیم.
اوضاع فلاکتبار اقتصادی و اسب سمند نرخها که در خط تاخت و تاز دلار و طلا و سکه در حال صعود آسانسوری ست و بدون وقفه و خستگی ناپذیر به سمت ناکجا آباد می رود. اعصابم خورده، دارم دیوانه میشم/پارت دوم
حوالی ساعت فقر و فحشا، عده ای مسئول و رئیس و مدیر در حالت “صندوق به اختیار” در حال چپاول ثروت ملی هستند و با رقم هایی که صفرهایش روی ماشین حساب را سیاه می کند، یک خط درمیان توسط دستگاه قضا معرفی می شوند و به زندان یا اعدام محکوم یا سر از بریتانیای کبیر و کانادا و آمریکا و یا در ایستگاه رومانی دست به خودکشی می زنند.
در چنین اوضاع تهوع برانگیزی، قربانیان اصلی شرایط، همان بازیگران سریال”همه داریم دیوانه می شویم” هستند، مردمی که نمی دانند با کرونا مبارزه کنند یا مسئول فاسد، با کرونا گریه کنند یا با فقر و فلاکت بسازند تا بسوزند، با کرونا به عزلت و تنهایی و روابط مخدوش رسیده اند یا با اسب سواری مسئولی که درد ها را دوا نمی کند هیچ، خود در درد دادن سر و گردنی به مراتب بلندتر از کرونا دارد.
روزهای سختی داریم، خنده ها آرزو شده،نمک به زخم هایمان نپاشید همگی خسته ایم.
- تاکسیهای اینترنتی،ناجیان حمل و نقل درون و برون شهری - اسفند ۲۵, ۱۴۰۲
- گاو شیرده، گوسفندان شیربرنجده . . . - اسفند ۱۲, ۱۴۰۲
- حجاببانها، درد یا درمان؟!چرا کسی آنها را گردن نمیگیرد - آذر ۷, ۱۴۰۲